بازگشت

تعجب كفار از معاد


در ايـنـجا قرآن به مساله ((معاد)) مى پردازد, و با ارتباط و پيوستگى خاصى كه ميان مساله مبدا و مـعـاد اسـت , اين بحث را تحكيم بخشيده , مى گويد: ((و اگر (ازچيزى ) تعجب مى كنى , عجيب گـفـتـار آنهاست كه مى گويند: آيا هنگامى كه خاك شديم بار ديگر آفرينش تازه اى پيدا خواهيم كرد)) ؟! (وان تعجب فعجب قولهم اذاكنا ترابا انا لفى خلق جديد).
سپس وضع فعلى و سرنوشت آينده اين گروه را در سه جمله بيان مى كند:ابتدا مى گويد: ((اينها كسانى هستند كه به پروردگارشان كافر شدند)) (اولئك الذين كفروا بربهم ).
چـرا كـه خـداونـد و ربوبيت او را قبول داشتند, هرگز در قدرت او در مساله معادو تجديد حيات انسان ترديد نمى كردند.
ديـگـر ايـن كـه بـر اثـر كـفر و بى ايمانى و خارج شدن از زير پرچم آزادگى توحيدى , زنجيرهاى بـت پـرستى , هوى پرستى , ماده پرستى و جهل و خرافات را بادست خود بر گردن خويش نهاده اند هـمـانـطـور كه آيه مى فرمايد: ((و آنان غل وزنجيرها در گردنشان است )) (واولئك الا غلا ل فى اعناقهم ).
((و چـنـيـن افرادى (با اين وضع و اين موقعيت ) مسلما اصحاب دوزخند وجاودانه در آن خواهند ماند)) و جز اين نتيجه و انتظارى در باره آنان نيست (واولئك اصحاب النارهم فيها خالدون ).
(آيـه ) در ايـن آيه به يكى ديگر از سخنان غيرمنطقى مشركان پرداخته ومى گويد: ((آنها به جاى ايـن كـه از خـداوند به وسيله تو تقاضاى رحمت كنند,درخواست تعجيل عذاب و كيفر و مجازات مى نمايند)) (ويستعجلونك بالسيئة قبل الحسنة ).
آيـا آنـهـا فـكـر مـى كنند مجازات الهى دروغ است ؟ ((با اين كه در گذشته عذابهايى (بر امتهاى سركش پيشين ) نازل گرديد)) كه اخبار آن بر صفحات تاريخ ودر دل زمين ثبت است (وقد خلت من قبلهم الـمثـلا ت ).
سپس اضافه مى كند: ((پروردگار تو نسبت به مردم ـبا اين كه ظلم مى كنندـداراى مغفرت است , و (در عين حال ) پروردگارت داراى عذاب شديد است )) (وان ربك لذو مغفرة للناس على ظلمهم وان ربك لشديد العقاب ).