بازگشت

آنها كه دعوت حق را اجابت كردند


پـس از بـيـان چـهره حق و باطل در ضمن يك مثال رسا و بليغ در آيه گذشته , دراينجا اشاره به سـرنوشت كسانى مى شود كه دعوت حق را اجابت كردند و به آن گرويدند و هم كسانى كه از حق روگردان شده , به باطل روى آوردند.
نـخـسـت مـى گـويد: ((براى كسانى كه اجابت دعوت پروردگارشان كردند, پاداش نيك و نتيجه سودمند و عاقبت محمود است )) (للذين استجابوا لربهم الحسنى ).
سـپس مى افزايد: ((و آنها كه اجابت اين دعوت پروردگار را نكردند(سرنوشتشان به قدرى شوم و رقـت بار است كه ) اگر تمام روى زمين و حتى همانندش مال آنها باشد حاضرند همه اينها را براى نجات از آن سرنوشت شوم بدهند)) و با اين حال از آنها پذيرفته نخواهد شد (والذين لم يستجيبوا له لو ان لهم ما فى الا رض جميعا ومثله معه لا فتدوا به ).
بـراى تـرسـيـم عظمت عذاب و كيفر آنها, تعبيرى از اين رساتر نمى شود كه يك انسان مالك همه روى زمين , بلكه دو برابر آن باشد, و همه را بدهد تا خود را رهايى بخشد, و سودى نداشته باشد.
ايـن جمله در حقيقت اشاره به اين است كه آخرين آرزوى يك انسان كه برتراز آن تصور نمى شود, ايـن اسـت كه مالك تمام روى زمين شود, ولى شدت مجازات ستمگران و مخالفان دعوت حق در آن حد و پايه است كه حاضرند اين آخرين هدف دنيوى بلكه برتر و بالاتر از آن را هم فدا كنند و آزاد شوند.
و بـه دنبال اين بدبختى ـعدم پذيرش همه آنچه در زمين است در برابر نجات اوـ اشاره به بدبختى ديگر آنها كرده , مى گويد: ((آنها داراى حساب سخت و بدى هستند)) (اولئك لهم سو الحساب ).
يعنى , اين گونه اشخاص هم محاسبه سخت و دقيقى را پس مى دهند, و هم در حال محاسبه مورد تـوبـيـخ و سـرزنـش قرار مى گيرند و هم كيفر آنها بعد از حساب بدون كم و كاست به آنان داده مى شود.
در پايان آيه به سومين مجازات و يا نتيجه نهايى مجازات آنان اشاره كرده ,مى فرمايد: ((جايگاه آنان دوزخ اسـت و چـه بـد جـايگاهى است )) (وماويهم جهنم وبئس المهاد) و به جاى اين كه در بستر استراحت بيارمند بايد روى شعله هاى آتش سوزان قرار گيرند!.