بازگشت

آيا در خدا شك است ؟


از آنـجـا كـه در آيـه قبل گفتار مشركان و كافران را در زمينه عدم ايمانشان كه استناد به شك و تـرديد كرده بودند بيان شده , در اين آيه بلافاصله با دليل روشنى كه در عبارت كوتاهى آمده شك آنـهـا را نـفـى مـى كـند و چنين مى گويد: ((پيامبرانشان به آنان گفتند: آيا در وجود خدايى كه آفريننده آسمانها و زمين است شكى است )) ؟!(قالت رسلهم افى اللّه شك فاطر السموات والا رض ).
مـمكن است ((فاطر)) اشاره به شكافتن توده ابتدايى ماده جهان باشد كه درعلوم روز مى خوانيم كه مجموع ماده عالم , يك واحد به هم پيوسته بود سپس شكافته شد و كرات آشكار گشت .
بـه هـر حـال قرآن در اينجا مانند غالب موارد ديگر براى اثبات وجود خدا وصفات او تكيه بر نظام عالم هستى و آفرينش آسمانها و زمين مى كند.
سـپس به پاسخ دومين ايراد منكران مى پردازد كه ايراد به مساله رسالت پيامبران است , مى فرمايد: ايـن مـسـلم است كه آفريدگار دانا و حكيم , هرگز بندگانش را بدون رهبر, رها نمى كنند, بلكه ((از شما (با فرستادن پيامبران ) دعوت مى كند تا ازگناه و آلودگيها پاكتان سازد و گناهانتان را ببخشد)) (يدعوكم ليغفر لكم من ذنوبكم ).
((و تا موعد مقررى شما را باقى گذارد)) ! تا راه تكامل خويش را بپيماييد وحداكثر بهره لازم را از اين زندگى ببريد (ويؤخركم الى اجل مسمى ).
در حقيقت دعوت پيامبران براى دو هدف بوده , يكى آمرزش گناهان وديگرى ادامه حيات تا زمان مقرر كه اين دو در واقع علت و معلول يكديگرند, چه اين كه جامعه اى مى تواند به حيات خود ادامه دهد كه از گناه و ظلم پاك باشد.
ولـى بـا ايـن هـمـه بـاز كـفار لجوج اين دعوت حياتبخش كه آميخته با منطق روشن توحيد بود نـپـذيـرفـتند و با بيانى كه آثار لجاجت و عدم تسليم در برابر حق ازآن مى باريد, به پيامبران خود چنين ((پاسخ گفتند: شما جز بشرى مثل ما نيستيد)) !(قالوا ان انتم الا بشر مثلنا).
به علاوه ((شما مى خواهيد ما را از آنچه نياكان ما مى پرستيدند بازداريد))(تريدون ان تصدونا عما كان يعبد آباؤنا).
از همه اينها گذشته ((شما دليل روشنى براى ما بياوريد)) (فاتونا بسلطان مبين ).