بازگشت

رسالت شعيب در مدين


شـعـيـب كـه نـسبش طبق تواريخ با چندين واسطه به ((ابراهيم )) مى رسيد, به سوى اهل مدين مـبـعوث گرديد, ((مدين )) از شهرهاى شام بود و مردمى تجارت پيشه و مرفه داشت , كه در ميان آنها بت پرستى و همچنين تقلب و كم فروشى در معامله كاملا رايج بود ـشرح درگيرى اين پيامبر بـزرگ بـا اهل ((مدين )) در سوره هاى متعددى از قرآن مخصوصا سوره ((هود)) و ((شعرا)) آمده است .
در ايـن آيـه خـداونـد مى فرمايد: ((ما به سوى مردم مدين , برادر آنها شعيب رافرستاديم )) (والى مدين اخاهم شعيبا).
سـپـس اضافه مى كند كه شعيب دعوت خود را همانند پيامبران ديگر از مساله توحيد شروع كرد و ((صـدا زد اى قوم من ! خداوند يگانه را بپرستيد كه هيچ معبودى جز او براى شما نيست )) (قال يا قوم اعبدوا اللّه ما لكم من اله غيره ).
و گفت اين حكم علاوه بر اين كه فرمان عقل است به وسيله ((دلايل روشنى كه از طرف خداوند براى شما آمده )) نيز اثبات شده است (قد جاتكم بينة من ربكم ).
پـس از دعـوت بـه توحيد, به مبارزه با مفاسد اجتماعى و اخلاقى و اقتصادى آنها برخاسته نخست آنـان را كـه آلـوده كـم فروشى و تقلب و تزوير در معامله بودند ازاين كار باز مى دارد و مى گويد: اكنون كه راه خدا براى شما آشكار شده ((حق پيمانه ووزن را ادا كنيد و از حقوق مردم چيزى كم نگذاريد)) (فاوفوا الكيل والميزان ولا تبخسوا الناس اشياهم ).
سپس به يكى ديگر از كارهاى خلاف آنها اشاره كرده , مى گويد: ((در روى زمين بعد از آن كه (در پـرتـو ايـمـان و كوششهاى انبيا) اصلاح شده است , فسادنكنيد)) (ولا تفسدوا فى الا رض بعد اصلا حها).
مـسـلـم اسـت كـه از تـولـيـد فـساد, اعم از فساد اخلاقى يا بى ايمانى يا ناامنى , هيچ كس بهره اى نـمى گيرد, لذا در آخر آيه اضافه مى كند: ((اين به سود شماست اگر ايمان داشته باشيد)) (ذلكم خير لكم ان كنتم مؤمنين ).
(آيه ) در اين آيه به چهارمين نصيحت شعيب , اشاره شده است , آنجا كه مى گويد: ((شما بر سر راه مـردم بـا ايمان ننشينيد و آنها را تهديد نكنيد و مانع راه خدانشويد و با القاى شبهات راه مستقيم حـق را در نظر آنها كج و معوج نشان ندهيد))(ولا تقعدوا بكل صراط توعدون وتصدون عن سبيل اللّه من آمن به وتبغونهاعوجا).
و در پـايـان آيـه پـنـجـمـين نصيحت شعيب كه يادآورى نعمتهاى پروردگار براى تحريك حس شـكـرگـزارى آنـهـاسـت آمده : ((و به خاطر بياوريد هنگامى كه افراد كمى بوديد سپس خداوند جمعيت شما را زياد كرد و نيروى انسانى شما را فزونترساخت )) (واذكروا اذ كنتم قليلا فكثركم ).
از جمله فوق استفاده مى شود كه در اكثر موارد كثرت نفرات , مى تواندسرچشمه قدرت و عظمت و پيشرفت جامعه باشد.
((و نـيـز خوب بنگريد كه سرانجام كار مفسدان به كجا منتهى شد)) و به دنبال آنها گام برنداريد (وانظروا كيف كان عاقبة المفسدين ).
(آيـه ) در ايـن آيـه كـه در واقـع پـاسـخـى است به بعضى از گفته هاى مؤمنان وكافران , شعيب مى گويد: ((اگر طايفه اى از شما به آنچه من مبعوث شده ام ايمان آورده و جمعيت ديگرى ايمان نـيـاورده انـد (نـبايد موجب غرور كافران و ياس مؤمنان گردد) شما صبر كنيد تا خداوند ميان ما حـكـم كند كه او بهترين حاكمان است )) (وان كان طائفة منكم آمنوا بالذى ارسلت به وطائفة لم يـؤمنوا فاصبروا حتى يحكم اللّه بيننا وهو خير الحاكمين ) يعنى , آينده نشان خواهد داد, چه كسانى بر حق بوده اند وچه كسانى بر باطل .