بازگشت

سرانجام كفران نعمتها


در ايـنجا روى سخن به پيامبر است و در حقيقت ترسيمى از يكى از موارد((شجره خبيثه )) در آن به چشم مى خورد.
نـخـسـت مـى فرمايد: ((آيا نديدى كسانى را كه نعمت خدا را تبديل به كفران كردند)) (الم تر الى الذين بدلوا نعمت اللّه كفرا).
((و سـرانـجـام قـوم خـود را بـه دارالبوار و سرزمين هلاكت و نيستى فرستادند))(واحلوا قومهم دارالبوار).
اينها همان ريشه هاى شجره خبيثه و رهبران كفر و انحرافند.
گـرچـه مـفـسـران گـاهـى اين نعمت را به وجود پيامبر(ص ) تفسير كرده اند, وگاهى به ائمه اهـل بـيت (ع ) و كفران كنندگان اين نعمت را گاهى ((بنى اميه )) و((بنى مغيره )) و گاهى همه كـفـار عـصر پيامبر(ص ) معرفى نموده اند, ولى مسلما مفهوم آيه وسيع است و اختصاص به گروه مـعينى ندارد و همه كسانى را كه نعمتى ازنعمتهاى خدا را كفران كرده و از آن سؤ استفاده كنند شامل مى شود.
(آيـه ) قـرآن سپس ((دارالبوار)) را چنين تفسير مى كند: ((جهنم است كه در شعله هاى سوزانش فرو مى روند و بدترين قرارگاههاست )) (جهنم يصلونهاوبئس القرار).
(آيـه ) در ايـن آيـه بـه يـكـى از بـدتـرين انواع كفران نعمت كه آنها مرتكب مى شدند اشاره كرده , مـى گـويـد: ((و آنـهـا بـراى خدا شريكهايى قرار دادند تا (مردم رابه اين وسيله ) از راه او گمراه سازند)) (وجعلوا للّه اندادا ليضلوا عن سبيله ).
و چند روزى در سايه اين شرك و كفر و منحرف ساختن افكار مردم از آيين وطريق حق بهره اى از زندگى مادى و رياست و حكومت بر مردم ببرند.
اى پـيامبر ! ((به آنها بگو: (از اين زندگى دنيا و بى ارزش مادى ) بهره بگيريد اما(بدانيد) سرانجام كار شما به سوى آتش (دوزخ ) است )) (قل تـمـتعوا فان مصيركم الى النار).
با اين كه نه اين زندگى شما زندگى است كه بدبختى است و نه اين رياست وحكومت شما ارزشى دارد كه تبهكارى و دردسر و مصيبت است .