بازگشت

روزي كه چشمها از حركت باز مي ايستد


از آنجا كه در آيات گذشته سخن از ((روز حساب )) به ميان آمد, به همين مناسبت در اينجا وضع ظالمان و ستمگران را در آن روز مجسم مى سازد.
ضمنا با بيان اين بخش از مسائل معاد, بخشهاى توحيدى گذشته تكميل مى گردد.
نخست با لحنى تهديدآميز (تهديدى نسبت به ظالمان و ستمگران ) چنين آغاز مى كند: اى پيامبر ! گـمـان مـبر كه خداوند, از آنچه ظالمان انجام مى دهند, غافل است )) (ولا تحسبن اللّه غافلا عما يعمل الظالمون ).
ايـن سـخـن در حـقـيقت پاسخى است به سؤال كسانى كه مى گويند اگر اين عالم خدايى دارد, خدايى عادل و دادگر, پس چرا ظالمان را به حال خود رها كرده است ؟.
قرآن در برابر اين سؤال مى گويد: خدا هرگز غافل نيست , اگر به فوريت آنها رامجازات نمى كند بـه خـاطـر آن اسـت كه اين جهان ميدان و محل آزمايش و پرورش انسانهاست , و اين هدف بدون آزادى ممكن نيست .
سـپس مى گويد: ((خدا مجازات آنها را به روزى تاخير مى اندازد كه در آن روز,چشمها (از شدت ترس و وحشت ) از حركت مى ايستد و به يك نقطه دوخته شده ,بى حركت مى مانند)) (انما يؤخرهم ليوم تشخص فيه الا بصار).
(آيـه ) مجازاتهاى آن روز آنقدر وحشتناك است كه اين ستمگران , ازشدت هول ((گردنهاى خود را بـرافـراشته , سر به آسمان بلند كرده , و حتى پلكهاى چشمهاشان بى حركت مى ماند و دلهايشان (از شـدت نگرانى و پريشانى ) بكلى تهى مى شود)) (مهطعين مقنعى رؤسهم لا يرتد اليهم طرفهم وافئدتهم هوا).
آنـهـا كـه خود را ((عقل كل )) مى پنداشتند و ديگران را بى خرد مى انگاشتند,آنچنان عقل و هوش خود را از دست مى دهند كه نگاهشان نگاه ديوانگان بلكه مردگان است , نگاهى خشك , بى تفاوت , بى حركت و پر از ترس و وحشت !.
بـه راسـتى قرآن هنگامى كه مى خواهد منظره اى را مجسم نمايد در كوتاهترين عبارت كاملترين ترسيم ها را مى كند كه نمونه آن آيه كوتاه بالاست .
(آيـه ) سپس براى اين كه تصور نشود مجازاتهاى الهى به گروه خاصى مربوطاست به عنوان يك دسـتـور كـلـى بـه پـيامبرش مى فرمايد: ((همه مردم را از روزى كه عذاب دردناك پروردگار به سـراغشان مى آيد انذار كن (هنگامى كه ظالمان نتائج وحشتناك اعمال خود را مى بينند, پشيمان مى شوند و به فكر جبران مى افتند و)عرض مى كنند: پروردگارا ! ما را تا مدت كوتاه ديگرى مهلت ده )) (وانذر الناس يوم ياتيهم العذاب فيقول الذين ظلموا ربنا اخرنا الى اجل قريب ).
تـا از ايـن مـهـلـت كوتاه استفاده كرده , ((دعوت تو را اجابت نماييم و ازپيامبرانت پيروى كنيم )) (نجب دعوتك ونتبع الرسل ).
مـنظور از اين روز, روز نزول پاره اى از بلاها و مجازاتهاى دنيوى است ,همانند عذابهايى كه بر قوم لوط و قوم عاد و ثمود و قوم نوح و فرعونيان نازل گرديدو از ميان رفتند.
امـا فورا دست رد بر سينه آنها زده مى شود و به آنها اين پيام تكان دهنده رامى دهند: چنين چيزى مـحـال است , دوران عمل پايان گرفت ((آيا شماها نبوديد كه در گذشته سوگند ياد مى كرديد, هـرگـز زوال و فـنايى براى حيات و قدرت شمانيست )) (اولم تكونوا اقسمتم من قبل ما لكم من زوال ).
(آيه ) ((شما همانها نبوديد كه در كاخها و منازل و مساكن كسانى كه به خويشتن ستم كرده بودند سكونت جستيد)) (وسكنتم فى مساكن الذين ظلمواانفسهم ).
((و براى شما اين واقعيت به خوبى آشكار شده بود كه ما بر سر آنها چه آورديم )) (وتبين لكم كيف فعلنا بهم ).
((و براى شما مثالها (ى تكان دهنده از حالات امتهاى پيشين ) ذكر كرديم ))(وضربنا لكم الا مثال ).
امـا هـيـچ يك از اين درسهاى عبرت در شما مؤثر نيفتاد و همچنان به اعمال ننگين و ظلم و ستم خويش ادامه داديد.