بازگشت

نعمتهاي هشتگانه بهشت


در آيـات گـذشـته ديديم كه چه سان خداوند نتيجه كار شيطان و ياران وهمگامان و پيروان او را شرح داد, درهاى هفتگانه جهنم را به روى آنها گشود.
طـبـق روش قـرآن كـه از مساله مقابله و تقارن , براى تعليم و تربيت , بهره گيرى مى كند,در اين آيات هشت نعمت بزرگ مادى و معنوى به تعداد درهاى بهشت بيان شده است :.
1ـ در آغـاز بـه يـك نـعمت مهم جسمانى اشاره كرده , مى گويد: ((پرهيزكاران درباغهاى سرسبز بهشت , و در كنار چشمه هاى زلال آن خواهند بود)) (ان المتقين فى جنات وعيون ).
ذكـر ((جـنـات )) و ((عـيـون )) بـه صـيـغـه جمع , اشاره به باغهاى متنوع و چشمه هاى فراوان و گوناگون بهشت است كه هركدام لذت تازه اى مى آفريند.
(آيه ) دوم و سوم : سپس به دو نعمت مهم معنوى كه ((سلامت )) و((امنيت )) است اشاره مى كند, سـلامـت از هـرگونه رنج و ناراحتى , و امنيت از هرگونه خطر, مى گويد: فرشتگان الهى به آنها خـوش آمـد گفته , مى گويند: ((داخل اين باغهاشويد با سلامت و امنيت كامل )) (ادخلوها بسلا م آمنين ).
(آيـه ) چـهـارم : ((مـا هـرگونه حسد و كينه و عداوت و خيانت را از سينه هاى آنها مى شوييم و بر مى كنيم )) (ونزعنا ما فى صدورهم من غل ).
چرا كه تا قلب انسان از اين ((غل )) شستشو نشود نه سلامت و امنيت فراهم مى شود و نه برادرى و اخوت .
5ـ ((در حالى كه همه برادرند)) (اخوانا).
و نزديكترين پيوندهاى محبت در ميان آنها حكمفرماست .
6ـ ((در حالى كه بر سريرها روبروى يكديگر قرار گرفته اند)) (على سررمتقابلين ).
آنها در جلسات اجتماعيشان گرفتار تشريفات آزاردهنده اين دنيا نيستند ومجلسشان بالا و پايين نـداردS( هـمـه بـرادرنـد, هـمـه روبـروى يكديگر و در يك صف , نه يكى بالاى مجلس و ديگرى در كفش كن .
(آيـه ) سپس به هفتمين نعمت مادى و معنوى اشاره كرده , مى گويد:((هرگز خستگى و تعب به آنها نمى رسد)) (لا يمسهم فيها نصب ).
و همانند زندگى اين دنيا كه رسيدن به يك روز آسايش , خستگيهاى فراوانى قبل و بعد از آن دارد كه فكر آن , آرامش انسان را بر هم مى زند, نيست .
8ـ هـمچنين فكر فنا و نابودى و پايان گرفتن نعمت , آنان را آزار نمى دهد, چراكه ((آنها هرگز از اين باغهاى پرنعمت و سرور اخراج نمى شوند)) (وما هم منهابمخرجين ).
(آيـه ) اكنون ممكن است افراد گنهكار و آلوده در هاله اى از غم و اندوه فرور روند كه اى كاش ما هـم مى توانستيم به گوشه اى از اين موهبت دست يابيم , دراينجا خداوند رحمان و رحيم درهاى بهشت را به روى آنها نيز مى گشايد, اما به صورت مشروط.
بـا لـحنى مملو از محبت و عاليترين نوازش , روى سخن را به پيامبرش كرده ,مى گويد: پيامبرم ! ((بندگانم را آگاه كن كه من غفور و رحيمم , گناه بخش و پرمحبتم ))(نبئ عبادى انى انا الغفور الرحيم ).
(آيـه ) امـا از آنـجـا كـه قـرآن , هـمـيـشـه جلو سؤ استفاده از مظاهر رحمت الهى را با جمله هاى تكان دهنده اى كه حاكى از خشم و غضب اوست مى گيرد, تاتعادل ميان خوف و رجا كه رمز تكامل و تـربـيت است برقرار گردد, بلافاصله اضافه مى كند: كه به بندگانم نيز بگو: كه ((عذاب و كيفر من همان عذاب دردناك است ))(وان عذابى هو العذاب الا ليم ).