بازگشت

گر حكم شود كه مست گيرند


بـعـد از ذكـر جـنـايـات وحشتناك مشركان عرب در زمينه بدعتهاى زشت و زنده به گور كردن دخـتران ممكن است اين سؤال براى بعضى پيش آيد كه چگونه خداوندبندگان گنه كار را با اين همه ظلم و جنايت فجيع سريعا كيفر نمى دهد ؟!.
ايـن آيه در مقام پاسخ به همين سؤال است , مى گويد: ((اگر بنا شود خداوندمردم را به ظلمها و سـتـمهايى كه مرتكب مى شوند كيفر دهد, جنبنده اى بر پشت زمين باقى نخواهد گذارد)) !(ولو يؤاخذ اللّه الناس بظلمهم ما ترك عليها من دابة ).
و هنگامى كه انسانها از ميان بروند, فلسفه وجود جنبندگان ديگر, نيز از ميان خواهد رفت و نسل آنها قطع مى شود.
سپس قرآن به ذكر اين نكته مى پردازد كه خداوند به همه ظالمان و ستمگران مهلت مى دهد ((و تا اجل مسمى (زمان معينى ) مرگ آنها را به تاخير مى اندازد))(ولكن يؤخرهم الى اجل مسمى ).
((اما هنگامى كه اجل آنها سر رسد, نه ساعتى تاخير مى كنند, ونه ساعتى پيشى مى گيرند))(فاذا جا اجلهم لا يستاخرون ساعة ولا يستقدمون ) بلكه درست درهمان لحظه موعود, مرگ دامانشان را فرا مى گيرد و لحظه اى پيش و پس نخواهد داشت .
(آيـه ) بـار ديـگر با بيان تازه اى بدعتهاى زشت و خرافاتى را كه عربهاى جاهلى داشتند ـدر زمينه تنفر از فرزندان دختر و اعتقاد به اين كه فرشتگان دختران خدايندـ محكوم كرده , مى گويد: ((آنها بـراى خدا چيزهايى (فرزندان دختر) قرارمى دهند كه خودشان از آن كراهت دارند)) ! (ويجعلون للّه ما يكرهون ).
ايـن تـنـاقـض عجيبى است , اگر فرشتگان دختران خدايند, پس معلوم مى شوددختر چيز خوبى است , چرا شما از فرزندان دختر ناراحت مى شويد ! و اگر بد است چرا براى خدا قائل هستيد؟.
((و بـا ايـن حال آنها به دروغ مى گويند كه سرانجام نيك و پاداش خير از براى آنهاست )) (وتصف السنتهم الكذب ان لهم الحسنى ).
با كدام عمل , انتظار چنين پاداشى را دارند؟.
لـذا بـلافـاصله مى گويد: ((ناچار براى آنها آتش دوزخ است )) (لا جرم ان لهم النار) يعنى , نه تنها عاقبت نيكى ندارند, بلكه پايان كارشان جز آتش دوزخ نيست .
((و آنها از پيشگامان در آتشند)) (وانهم مفرطون ).
(آيـه ) و از آنجا كه ممكن است بعد از شنيدن داستان عرب جاهلى براى بعضى اين سؤال پيش آيد كه چگونه ممكن است انسان جگرگوشه خود را با آن قساوت , زنده به زير خاكها بفرستيد ؟ در اين آيه گويى به پاسخ پرداخته , مى گويد:.
((به خدا سوگند ما پيش از تو پيامبرانى به سوى امتهاى پيشين فرستاديم , ولى شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داد)) (تاللّه لقد ارسلنا الى امم من قبلك فزين لهم الشيطان اعمالهم ).
سـپـس اضـافـه مـى كـنـد: گـروه مشركان فعلى نيز دنباله رو همان برنامه هاى انحرافى امتهاى پـيـشـين اند كه شيطان اعمالشان را در نظرشان تزيين داده بود و((شيطان امروز ولى و راهنما و سرپرست آنهاست )) ! (فهو وليهم اليوم ) و ازرهنمودهاى او الهام مى گيرند.
((و (به همين جهت ) عذاب دردناكى براى آنهاست )) (ولهم عذاب اليم ).
(آيـه ) ايـن آيـه هـدف بـعثت پيامبران را بيان مى كند تا روشن شود كه اگراقوام و ملتها, هوى و هـوسها, و سليقه هاى شخصى خود را كنار بگذارند و دست به دامن راهنمايى پيامبران بزنند, اثرى از ايـن گـونه خرافه ها, اختلافها, و اعمال ضد ونقيض باقى نمى ماند, مى گويد: ((ما قرآن را بر تو نازل نكرديم مگر براى اين كه آنچه را در آن اختلاف دارند براى آنها روشن كنى )) (وما انزلنا عليك الكتاب الا لتبين لهم الذى اختلفوا فيه ).
((و (ايـن قـرآن ) مايه هدايت و رحمت است , براى قومى كه ايمان مى آورند))(وهدى ورحمة لقوم يؤمنون ).