بازگشت

آبها, ميوه ها, دامها


بـار ديـگـر بـه بـيان نعمتها و مواهب گوناگون پروردگار باز مى گردد, كه هم تاكيدى است بر مـسـالـه تـوحـيد و شناخت خدا, و هم در لابلاى آن اشاره اى به مساله معاد است , و هم با ذكر اين نعمتها, حس شكرگزارى بندگان را تحريك كرده , آنها رااز اين طريق به خدا نزديكتر مى سازد.
نـخـسـت مـى گويد: ((خداوند از آسمان آبى فرستاد و زمين را پس از آنكه مرده بود به وسيله آن حيات بخشيد)) (واللّه انزل من السما ما فاحيا به الا رض بعدموتها).
((در اين نشانه روشنى است (از عظمت خدا) براى جمعيتى كه گوش شنوادارند)) (ان فى ذلك لا ية لقوم يسمعون ).
هم نشانه اى است از قدرت عظمت آفريدگار, و هم دليلى است بر امكان معاد و هم نعمت بزرگى است از نعمتهاى خداوند.
(آيـه ) بعد از نعمت آب كه مسلما نخستين پايه حيات است , به نعمت وجود چهارپايان و مخصوصا مـاده غـذايـى بـسـيار مفيدى مانند شير كه از آنها گرفته مى شود اشاره كرده , مى گويد: ((و در وجود چهارپايان براى شما درس عبرتى است ))(وان لكم فى الا نعام لعبرة ).
چـه عـبـرتى از اين برتر كه : ((از درون شكم آنها از ميان غذاهاى هضم شده , و خون ,شير خالص و گوارا به شما مى نوشانيم )) (نسقيكم مما فى بطونه من بين فرث ودم لبنا خالصا سائغا للشاربين ).
مى دانيم كه مقدار كمى از غذا مانند بعضى از مواد قندى و همچنين آب ازهمان ديواره هاى معده جذب بدن مى شود, اما قسمت عمده , هنگامى كه غذاى هضم شده منتقل به روده ها شد وارد خون مـى گـردد, و نيز مى دانيم كه شير ازغده هاى مخصوصى كه درون پستان است تراوش مى كند و مواد اصلى آن از خون وغده هاى چربى ساز گرفته مى شود.
بـه ايـن ترتيب اين ماده سفيد رنگ تميز خالص , از ميان غذاهاى هضم شده مخلوط با تفاله ها, و از لابلاى خون به دست مى آيد, و اين به راستى عجيب است ,سرچشمه اى آن چنان آلوده و تنفرآميز, اما محصولش اين چنين خالص و گوارا ونيروبخش !.
(آيـه ) بـعـد از حيوانات و شير آنها به بخشى از مواهب گياهان پرداخته ,مى گويد: ((و خداوند از مـيوه هاى درختان نخل و انگور (غذاى پربركتى نصيب شماساخت كه گاه آن را به صورت زيانبار در مى آوريد و از آن مسكرات (ناپاك ) و روزى خوب و پاكيزه مى گيريد)) (ومن ثمرات النخيل والا عناب تتخذون منه سكراورزقا حسنا).
((در اين نشانه روشنى است براى جمعيتى كه انديشه مى كنند)) (ان فى ذلك لا ية لقوم يعقلون ).