بازگشت

پروردگارت به زنبور عسل وسحي فرستاد


در ايـنجا لحن قرآن به طرز شگفت انگيزى تغيير مى يابد و در عين ادامه دادن بحثهاى پيشين در زمـينه نعمتهاى مختلف الهى و بيان اسرار آفرينش , سخن از ((زنبورعسل )) (نحل ) و سپس خود عـسـل بـه مـيـان مـى آورد, امـا در شكل يك ماموريت الهى و الهام مرموز كه نام ((وحى )) بر آن گذارده شده است .
نـخـست مى گويد: ((و پروردگار تو به زنبور عسل , وحى كرد كه خانه هايى ازكوهها و درختان و داربـستهايى كه مردم مى سازند انتخاب كن )) (واوحى ربك الى النحل ان اتخذى من الجبال بيوتا ومن الشجر ومما يعرشون ).
((وحى )) در اينجا همان فرمان غريزه و انگيزه ها و الهام ناخودآگاهى است كه خداوند در جانداران مختلف آفريده است .
نـخستين ماموريت زنبوران در اين آيه ماموريت خانه سازى ذكر شده , و اين شايد به خاطر آن است كـه مـسـاله مسكن مناسب نخستين شرط زندگى است و به دنبال آن فعاليتهاى ديگر امكان پذير مى شود.
(آيه ) بعد دومين ماموريت زنبور عسل شروع مى شود چنانكه قرآن مى گويد: ما به او الهام كرديم كه : ((سپس از تمام ثمرات تناول كن )) (ثم كلى من كل الثمرات ).
((و راههايى را كه پروردگارت براى تو تعيين كرده به راحتى بپيما)) (فاسلكى سبل ربك ذللا ).
سـرانجام آخرين مرحله ماموريت آنها را (به صورت يك نتيجه ) اين چنين بيان مى كند: ((از درون زنـبوران عسل نوشيدنى مخصوصى خارج مى شود كه رنگهاى مختلفى دارد)) (يخرج من بطونها شراب مختلف الوانه ).
رنگ عسل بر حسب آن كه بر چه گل و ثمره اى نشسته و از آن بهره گيرى كرده تفاوت مى كند.
((در اين (شراب حلال ) داروى شفابخش مهمى براى مردم است )) (فيه شفاللناس ).
مـى دانيم در گلها و گياهان , داروهاى حيات بخشى نهفته شده است S( و جالب اين كه دانشمندان از طريق تجربه به اين حقيقت رسيده اند كه زنبوران به هنگام ساختن عسل آن چنان ماهرانه عمل مى كنند كه خواص درمانى و دارويى گياهان كاملا به عسل منتقل شده و محفوظ مى ماند!.
((و در اين (ماجراى برنامه زندگى زنبوران عسل و ارمغانى كه آنها براى جهان انسانيت مى آورند, كـه هم غذاست , هم شفا و هم درس زندگى ) نشانه روشنى (ازعظمت و قدرت پروردگار) است براى جمعيتى كه مى انديشند)) (ان فى ذلك لا ية لقوم يتفكرون ).