بازگشت

خاطره درگيريهاي موسي و فرعون


در ايـن آيـه و آيـات فـراوان ديـگـرى كه بعد از آن مى آيد, داستان موسى بن عمران و سرگذشت درگيريهاى او با فرعون و فرعونيان و سرانجام كار آنها بيان شده است .
بطوركلى زندگى اين پيامبر بزرگ يعنى موسى بن عمران را در پنج دوره مى توان خلاصه كرد:.
1ـ دوران تولد و حوادثى كه بر او گذشت .
2ـ دوران فرار او از مصر و زندگى او در سرزمين ((مدين )).
3ـ دوران بعثت و درگيريهاى فراوانى كه با فرعون و دستگاه او داشت .
4ـ دوران نجات او و بنى اسرائيل از چنگال فرعونيان .
5ـ دوران درگيريهاى موسى با بنى اسرائيل !.
در ايـن آيـه مى فرمايد: ((بعد از اقوام گذشته (يعنى قوم نوح , هود, صالح و مانند آنها)موسى را با آيات خود به سوى فرعون و فرعونيان مبعوث كرديم )) (ثم بعثنا من بعدهم موسى بياتنا الى فرعون وملا ئه ).
فرعون , اسم عام است كه به تمام سلاطين مصر در آن زمان گفته مى شد.
سپس مى فرمايد: ((آنها نسبت به آيات الهى ظلم و ستم كردند)) (فظلموا بها).
و در پـايـان اضـافـه مى كند: ((بنگر سرانجام كار مفسدان چگونه بود)) ؟ !(فانظركيف كان عاقبة المفسدين ).
جمله فوق يك اشاره اجمالى به نابودى فرعون و قوم سركش اوست كه شرح آن بعدا خواهد آمد.
(آيـه ) آيـه قـبل اشاره بسيار كوتاهى به مجموع برنامه رسالت موسى ودرگيريهاى او با فرعون و عـاقـبـت كـار آنـها بود, اما در آيات بعد همين موضوع بطورمشروحتر مورد بررسى قرار گرفته , نخست مى گويد: ((و موسى گفت : اى فرعون !من فرستاده پروردگار جهانيانم )) (وقال موسى يا فرعون انى رسول من رب العالمين ).
و اين نخستين برخورد موسى با فرعون و چهره اى از درگيرى ((حق )) و ((باطل ))است .
(آيـه ) در اين آيه مى خوانيم كه موسى به دنبال دعوى رسالت پروردگارمى گويد: اكنون كه من فـرستاده او هستم ((سزاوار است كه در باره خداوند جز حق نگويم )) زيرا فرستاده خداوندى كه از همه عيوب , پاك و منزه است , ممكن نيست دروغگو باشد (حقيق على ان لا اقول على اللّه الا الحق ) .
سـپـس بـراى تـثـبيت دعوى نبوت خويش اضافه مى كند: چنان نيست كه اين ادعا را بدون دليل گفته باشم ((من از پروردگار شما, دليل روشن و آشكارى با خودآورده ام )) (قد جئتكم ببينة من ربكم ).
اكنون كه چنين است ((بنى اسرائيل را با من بفرست )) (فارسل معى بنى اسرائيل ).
(آيـه ) فـرعون با شنيدن اين جمله كه ((من دليل روشنى با خود دارم )),بلافاصله ((گفت : اگر راست مى گويى و نشانه اى از طرف خداوند با خود دارى آن رابياور)) (قال ان كنت جئت بية فات بها ان كنت من الصادقين ).
(آيـه ) بـلافـاصله موسى دو معجزه بزرگ خود را كه يكى مظهر ((بيم )) وديگرى مظهر ((اميد)) بود, و مقام ((انذار)) و ((بشارت )) او را تكميل مى كرد, نشان داد:نخست , ((عصاى خود را انداخت و به صورت اژدهاى آشكارى درآمد)) (فالقى عصاه فاذا هى ثعبان مبين ).
(آيه ) اين آيه اشاره به دومين اعجاز موسى كه جنبه اميد و بشارت داردكرده , مى فرمايد: ((موسى دسـت خـود را از گريبان خارج كرد, ناگهان سفيد ودرخشنده در برابر بينندگان بود)) (ونزع يده فاذا هى بيضا للناظرين ).