بازگشت

مبارزه شروع مي شود


از ايـن بعد سخن از نخستين واكنشهاى فرعون و دستگاه او در برابر دعوت موسى و معجزاتش به مـيـان آمده است , مى فرمايد: ((اطرافيان فرعون (با مشاهده اعمال خارق العاده موسى فورا وصله سـحـر بـه او بـستند و) گفتند: اين ساحر دانا وكهنه كار و آزموده اى است )) ! (قال الملا من قوم فرعون ان هذا لساحر عليم ).
(آيـه ) سـپـس افـزودند: ((هدف اين مرد اين است كه شما را از سرزمين ووطنتان بيرون براند)) (يريد ان يخرجكم من ارضكم ).
يـعنى , او نظرى جز استعمار و استثمار و حكومت بر مردم و توسعه طلبى وغصب سرزمين ديگران ندارد و اين كارهاى خارق العاده و ادعاى نبوت همه براى وصول به اين هدف است .
و بعد گفتند: ((باتوجه به اين اوضاع و احوال عقيده شما در باره او چيست ؟))(فماذا تامرون ).
(آيـه ) بـه هر حال نظر همگى بر اين قرار گرفت كه به فرعون ((گفتند: (كار)او و برادرش را به تـاخـيـر انـداز, و جـمـع آورى كـنـنـدگان را به همه شهرها بفرست ))(قالوا ارجه واخاه وارسل فى المدائن حاشرين ).
(آيـه ) ((تـا هـمـه ساحران ورزيده و آزموده و دانا را به سوى تو فراخوانند وبه محضر تو بياورند)) (ياتوك بكل ساحر عليم ).
از آنجا كه عجله در كشتن موسى و هارون با توجه به دو معجزه عجيبش باعث گرايش عده زيادى به او مى شد و چهره ((نبوت )) او با چهره ((مظلوميت و شهادت ))آميخته شده , جاذبه بيشترى به خود مى گرفت , نخست به اين فكر افتادند كه عمل او را با اعمال خارق العاده ساحران خنثى كنند و آبـرويـش را بـريـزند سپس او را به قتل برسانند تا داستان موسى و هارون براى هميشه از نظرها فراموش گردد!.