بازگشت

خطوط زندگي طالبان دنيا و آخرت


از آنجا كه در آيات گذشته , سخن از مخالفت گردنكشان در برابر اوامر الهى وسپس هلاكت آنها بـود در ايـنـجـا بـه علت واقعى اين تمرد و عصيان كه همان حب دنياست اشاره كرده , مى گويد: ((كسانى كه تنها هدفشان همين زندگى زودگذر دنياى مادى باشد, ما آن مقدار را كه بخواهيم به هر كس صلاح بدانيم در همين زندگى زودگذر مى دهيم سپس جهنم را براى او قرار خواهيم داد كـه در آتـش سوزانش مى سوزد در حالى كه مورد سرزنش و دورى از رحمت خداست )) (من كان يريدالعاجلة عجلنا له فيها ما نشا لمن نريد ثم جعلنا له جهنم يصليها مذموما مدحورا).
قابل توجه اينكه نمى گويد هركس به دنبال دنيا برود, به هرچه بخواهدمى رسد, بلكه دو قيد براى آن قـائل مى شود, اول اين كه تنها بخشى از آنچه رامى خواهد به آن مى رسد, همان مقدارى كه ما بخواهيم ((ما نشا)).
ديـگر اين كه : همه افراد به همين مقدار نيز نمى رسند, بلكه تنها گروهى از آنهابه بخشى از متاع دنيا خواهند رسيد, آنها كه ما بخواهيم ((لمن نريد)).
و بـه اين ترتيب S( نه همه دنياپرستان به دنيا مى رسند و نه آنها كه مى رسند به همه آنچه مى خواهند مـى رسـنـد, زنـدگـى روزمره نيز اين دو محدوديت رابه وضوح به ما نشان مى دهد, چه بسيارند كسانى كه شب و روز مى دوند و به جايى نمى رسند, وچه بسيار كسانى كه آرزوهاى دور و دراز در اين دنيا دارند كه تنها بخش كوچكى ازآن را به دست مى آورند.
قـابـل تـوجـه ايـن كـه كـيفر اين گروه , ضمن اين كه آتش جهنم شمرده شده است ,با دو تعبير ((مذموما)) و ((مدحورا)) تاكيد گرديده , كه اولى به معنى مورد سرزنش ونكوهش قرار گرفتن و دومى به معنى دور ماندن از رحمت خداست .
در حقيقت آتش دوزخ , كيفر جسمانى آنهاست , و مذموم و مدحور بودن كيفر روحانى آنها, چرا كه معاد هم جسمانى است و هم روحانى و كيفر و پاداش آن نيز در هر دو جنبه است .
(آيه ) سپس به شرح حال گروه دوم مى پردازد, با قرينه مقابله , آنچنانكه روش قرآن است , مطلب آشكارتر شود, مى فرمايد: ((اما كسى كه آخرت را بطلبد وسعى و كوشش خود را در اين راه به كار بندد, در حالى كه ايمان داشته باشد, اين سعى و تلاش او مورد قبول الهى خواهد بود)) (ومن اراد الا خرة وسعى لها سعيهاوهو مؤمن فاولئك كان سعيهم مشكورا).
بنابراين براى رسيدن به سعادت جاويدان سه امر اساسى شرط است :.
1ـ اراده انـسـان آن هـم اراده اى كـه تـعلق به حيات ابدى گيرد, و به لذات زودگذر و نعمتهاى ناپايدار و هدفهاى صرفا مادى تعلق نگيرد.
2ـ ايـن اراده به صورت ضعيف و ناتوان در محيط فكر و انديشه و روح نباشدبلكه تمام ذرات وجود انسان را به حركت وادارد و آخرين سعى و تلاش خود را دراين را به كار بندد.
3ـ هـمـه اينها توام با ((ايمان )) باشد, ايمانى ثابت و استوار, چرا كه تصميم وتلاش هنگامى به ثمر مى رسد كه از انگيزه صحيحى , سرچشمه گيرد و آن انگيزه چيزى جز ايمان به خدا نمى تواند باشد .
(آيه ) در اينجا ممكن است اين توهم پيش آيد كه نعمتهاى دنيا, تنها سهم دنياپرستان خواهد شد و آخرت طلبان از آن محروم مى گردند, آيه به اين توهم پاسخ ‌مى گويد كه : ((ما هريك از اين گروه و آن گـروه را از اعـطاى پروردگارت مى دهيم وامداد مى كنيم )) (كلا نمد هؤلا وهؤلا من عطا ربك ).
((چـرا كه بخشش پروردگارت از هيچ كس ممنوع نيست )) و گبر و ترسا و مؤمن و مسلم همه از خان نعمتش وظيفه مى خورند (وماكان عطا ربك محضورا).
(آيه ) اين آيه يك اصل اساسى را در همين رابطه بازگو مى كند و آن اينكه :همان گونه كه تفاوت تلاشها در اين دنيا باعث تفاوت در بهره گيريهاست , در كارهاى آخرت نيز همين اصل كاملا حاكم اسـت , بـا ايـن تـفـاوت كه اين دنيا محدود است وتفاوتهايش هم محدود, ولى آخرت نامحدود, و تـفـاوتـهـايش نيز نامحدود است ,مى گويد: ((بنگر! چگونه بعضى از آنها را بر بعضى ديگر (بخاطر تـفـاوت در سـعى وكوششان ) برترى داديم , اما آخرت درجاتش بزرگتر و برتريش بيشتر است ))! (انظركيف فضلنا بعضهم على بعض وللا خرة اكبر درجات واكبر تفضيلا ).