بازگشت

چگونه از حق فرار مي كنند؟


از آنجا كه سخن در آيات گذشته به مساله توحيد و شرك منتهى شد, در اينجاهمان مساله با بيان روشن و قاطعى دنبال مى شود.
نخست از لجاجت فوق العاده جمعى از مشركان در برابر دلائل مختلف توحيد سخن به ميان آورده , مـى گـويد: ((و ما در اين قرآن انواع بيانات مؤثر را آورديم تا آنها متذكر شوند ( و در راه حق گام بـردارنـد) ولـى (گـروهـى از كوردلان ) جز برنفرتشان نمى افزايد)) (ولقد صرفنا فى هذا القران ليذكروا وما يزيدهم الا نفورا).
در ايـنـجا اين سؤال به ذهن مى رسد كه اگر اين بيانات گوناگون نتيجه معكوس دارد, ذكر آنها چه فائده اى خواهد داشت ؟!.
پـاسـخ ايـن سؤال روشن است و آن اين كه قرآن براى يك فرد يا يك گروه خاص نازل نشده بلكه بـراى كل جامعه انسانى است , و مسلما همه انسانها اين گونه نيستند, بلكه بسيارند كسانى كه اين دلائل مـختلف را مى شنوند و راه حق را بازمى يابند, و همين اثر, براى نزول اين آيات , كافى است , هرچند كوردلانى از آن نتيجه معكوس بگيرند.
(آيـه ) ايـن آيـه به يكى از دلائل توحيد, اشاره مى كند كه در لسان دانشمندان وفلاسفه به عنوان ((دليل تمانع )) معروف شده است .
مـى گويد: اى پيامبر! ((به آنها بگو: اگر با خداوند قادر متعال , خدايان ديگرى بود ـنچنان كه آنها مـى پـندارندـ اين خدايان سعى مى كردند راهى به خداوند بزرگ صاحب عرش پيدا كنند)) و بر او غالب شوند (قل لو كان معه آلهة كما يقولون اذالا بتغوا الى ذى العرش سبيلا ).
زيرا طبيعى است كه هر صاحب قدرتى مى خواهد قدرت خود را كاملتر وقلمرو حكومت خويش را بيشتر كند و اگر راستى خدايانى وجود داشت اين تنازع وتمانع بر سر قدرت و گسترش حكومت در ميان آنها در مى گرفت .
(آيـه ) و از آنـجا كه در تعبيرات مشركان , خداوند بزرگ تا سر حد يك طرف نزاع تنزل كرده است , در ايـن آيـه بـلافـاصـلـه مى گويد: ((خداوند از آنچه آنهامى گويند پاك و منزه است و (از آنچه مى انديشند) بسيار برتر و بالاتر است ))(سبحانه وتعالى عما يقولون علوا كبيرا).
(آيه ) سپس براى اثبات عظمت مقام پروردگار و اين كه از خيال و قياس وگمان و وهم مشركان اسـت , بـه بـيـان تسبيح موجودات جهان در برابر ذات مقدسش پرداخته , مى گويد: ((آسمانهاى هـفـتگانه و زمين و كسانى كه در آنها هستند همگى تسبيح خدا مى گويند)) (تسبح له السموات السبع والا رض ومن فيهن ).
نه تنها آسمانها و زمين , بلكه ((هيچ موجودى نيست مگر اين كه تسبيح وحمد خدا مى گويد ولى شما تسبيح آنها را درك نمى كنيد)) (ومن ان شى الا يسبح بحمده ولكن لا تفقهون تسبيحهم ).
عـالم شگرف هستى با آن نظام عجيبش با آن همه رازها و اسرار, با آن عظمت خيره كننده اش و با آن ريزه كاريهاى حيرت زا همگى ((تسبيح و حمد)) خدا مى گويند.
بـا ايـن حـال ((او بردبار و آمرزنده است )) (انه كان حليما غفورا) و شما رابه خاطر شرك و كفرتان فـورا مـؤاخـذه نـمـى كـنـد, بـلكه به مقدار كافى مهلت مى دهد ودرهاى توبه را به روى شما باز مى گذارد تا اتمام حجت شود.
آيه ـ شان نزول :.
اين آيه در باره گروهى از مشركان نازل شده كه پيامبر(ص ) را به هنگامى كه درشب تلاوت قرآن مـى كرد و در كنار خانه كعبه نماز مى گذارد آزار مى دادند, و او را باسنگ مى زدند و مانع دعوت مردم به اسلام مى شدند.
خداوند به لطفش چنان كرد كه آنها نتوانند او را آزار دهند و شايد اين ازطريق رعب و وحشتى بود كه از پيامبر در دل آنها افكند.