بازگشت

با اين همه نعمت اين همه كفران چرا؟


بـحـثـهـايى را كه در زمينه توحيد و مبارزه با شرك در گذشته داشتيم در اينجانيز آن را تعقيب مى كند, و از دو راه مختلف (راه استدلال و برهان و راه وجدان ودرون ) در اين موضوع وارد بحث مى شود.
نـخـست به توحيد استدلالى اشاره كرده , مى گويد: ((پروردگار شما كسى است كه كشتى را در دريا به حركت در مى آورد, حركتى مداوم و مستمر))! (ربكم الذى يزجى لكم الفلك فى البحر).
بديهى است براى حركت كشتيها در دريا, نظاماتى دست به دست هم داده تااين امر فراهم گردد.
البته مى دانيد كشتيها هميشه بزرگترين وسيله نقليه انسانها بوده و هستند, هم اكنون كشتيهاى غول پيكرى داريم كه به اندازه يك شهر كوچك وسعت و سرنشين دارند.
سـپـس اضـافـه مى كند: هدف از اين برنامه آن است ((تا از نعمت او بهره مندشويد)) (لتبتغوا من فـضـلـه ) براى مسافرتهاى خودتان , براى نقل و انتقال مال التجاره ها, و براى آنچه به دين و دنياى شما كمك مى كند.
چرا كه : ((خدا نسبت به شما مهربان است )) (انه كان بكم رحيما).
(آيه ) از اين توحيد استدلالى ـكه گوشه كوچكى از نظام آفرينش را كه حاكى از مبدا علم و قدرت و حـكمت آفريدگار است نشان مى دهدـ به استدلال فطرى منتقل مى شود و مى گويد: فراموش نكنيد: ((هنگامى كه ناراحتيها در دريا به شما برسد (و گرفتار طوفان و امواج كوبنده و وحشتناك شـويـد) تـمـام مـعبودهايى راكه مى خوانيد جز خدا از نظر شما گم مى شود)) (واذا مسكم الضر فى البحر ضل من تدعون الا اياه ).
و بـايد گم شود چرا كه طوفان حوادث پرده هاى تقليد و تعصب را كه برفطرت آدمى افتاده كنار مى زند, و نور فطرت كه نور توحيد و خداپرستى ويگانه پرستى است جلوه گر مى شود.
اين يك قانون عمومى است كه تقريبا هر كس آن را تجربه كرده است كه درگرفتاريها هنگامى كه كـارد بـه اسـتـخـوان مى رسد, موقعى كه اسباب ظاهرى از كارمى افتند, وكمكهاى مادى ناتوان مـى گـردنـد, انـسـان بـه يـاد مبدا بزرگى از علم و قدرت مى افتد كه او قادر بر حل سخت ترين مشكلات است اما ايمان و توجه به خدا درصورتى ارزش دارد كه دائمى و پايدار باشد.
سپس اضافه مى كند: اما شما فراموشكاران ((هنگامى كه دست قدرت الهى شما را به سوى خشكى نـجات داد رو مى گردانيد و اصولا انسان كفران كننده است ))(فلما نجيكم الى البر اعرضتم وكان الا نسان كفورا).
بار ديگر پرده هاى غرور و غفلت , تقليد و تعصب , اين نور الهى رامى پوشاند و گرد و غبار عصيان و گناه و سرگرميهاى زندگى مادى , چهره تابناك آن را پنهان مى سازد.
(آيـه ) ولـى آيا فكر مى كنيد خداوند در خشكى و قلب صحرا نمى تواندشما را به مجازاتهاى شديد مـبـتـلا سازد؟: ((پس آيا شما از اين ايمنيد كه به فرمان اوزمين بشكافد و شما را در كام خود فرو ببرد))؟ (افامنتم ان يخسف بكم جانب البر).
و ((آيـا از اين ايمنيد كه طوفانى از سنگ بر شما ببارد (و شما را در زير سنگهامدفون سازد عذابى كـه به مراتب از غرق در درياها سخت تر است ) سپس حافظ ونگهبانى براى خود پيدا نكنيد))؟! (او يرسل عليكم حاصبا ثم لا تجدوا لكم وكيلا ).
(آيـه ) سـپـس اضافه مى كند: اى فراموشكاران آيا گمان كرديد اين آخرين بار بود كه شما نياز به سـفـر دريـا پـيـدا كرديد؟ ((يا اين كه ايمن هستيد كه بار ديگر شمارا به دريا بازگرداند, و تندباد كـوبنده اى بر شما بفرستد, و شما را بخاطر كفرتان غرق كند, سپس دادخواه و خونخواهى در برابر مـا پـيـدا نكنيد)) (ام امنتم ان يعيدكم فيه تارة اخرى فيرسل عليكم قاصفا من الريح فيغرقكم بما كفرتم ثم لا تجدوا لكم علينا به تبيعا).