بازگشت

مجازاتهاي بيداركننده


همانطور كه در تفسير آيه 94 از همين سوره گذشت , يك قانون كلى الهى درمورد تمام پيامبران ايـن بـوده اسـت , كـه به هنگامى كه با مخالفتها روبرو مى شدند,خداوند براى تنبه و بيدارى اقوام سركش , آنها را گرفتار مشكلات و ناراحتيهامى ساخته تا در خود احساس نياز كنند.
در آيـه مـورد بـحـث , اشاره به همين مطلب در مورد پيروان فرعون مى كند ومى گويد: ((ما آل فرعون را به قحطى و خشكساليهاى متوالى و كمبود ميوه ها گرفتارساختيم , شايد متذكر گردند و بيدار شوند)) (ولقد اخذنا آل فرعون بالسنين ونقص من الثمرات لعلهم يذكرون ).
(آيه ) اما به جاى اين كه ((آل فرعون )) از اين درسهاى الهى پند بگيرند, و ازخواب خرگوشى بيدار شـونـد, از ايـن موقعيت سؤاستفاده كرده و جريان حوادث رابه ميل خود تفسير مى كردند, ((پس هـنـگـامـى كه نيكى به آنها مى رسيد (و اوضاع بروفق مراد آنها بود, و در آرامش و راحتى بودند) مـى گـفتند: اين وضع به خاطر لياقت ماست !)) در حقيقت شايسته چنين موقعيتى بوده ايم (فاذا جاتهم الحسنة قالوا لناهذه ).
((امـا هنگامى كه گرفتار بدى و بلا مى شدند (فورا به موسى و كسانى كه با اوبودند, مى بستند و) مى گفتند: اين از شر قدم موسى و كسان اوست )) (وان تصبهم سيئة يطيروا بموسى ومن معه ).
ولـى قـرآن در پـاسخ آنها مى گويد: ((بدانيد كه سرچشمه شوميها و ناراحتيهايى كه دامان آنها را مـى گـرفـت , نزد پروردگار است (خدا مى خواسته است كه آنها راگرفتار نتيجه شوم اعمالشان بكند) ولى اكثر آنها نمى دانند)) (الا انما طائرهم عنداللّه ولكن اكثرهم لا يعلمون ).
شـايـد هـميشه در ميان انسانها و اقوام مختلف , فال نيك و بد رواج داشته است , اين دو گرچه اثر طـبيعى ندارند, ولى بدون ترديد اثر روانى مى توانند داشته باشند, فال نيك غالبا مايه اميدوارى و حركت است ولى فال بد موجب ياس ونوميدى و سستى و ناتوانى ا ست .
شـايد به خاطر همين موضع است كه در روايات اسلامى از فال نيك نهى نشده , اما فال بد به شدت محكوم گرديده است .