بازگشت

پراكندگي يهود


ايـن آيـه و آيه بعد اشاره به قسمتى از كيفرهاى دنيوى آن جمع از يهود است كه در برابر فرمانهاى الهى قد علم كردند و حق و عدالت و درستى را زير پا گذاردند.
نخست مى گويد: به خاطر بياور ((زمانى كه پروردگار تو اعلام داشت كه بر اين جمعيت گنهكار, عـده اى را مـسلط مى كند, كه بطور مداوم تا دامنه قيامت آنها را درناراحتى و عذاب قرار دهند)) (واذ تاذن ربك ليبعثن عليهم الى يوم القيمة من يسومهم سؤ العذاب ).
از ايـن آيه استفاده مى شود كه اين گروه سركش , هرگز روى آرامش كامل نخواهند ديد, هرچند براى خود حكومت و دولتى تاسيس كنند.
و در پـايـان آيه اضافه مى كند كه : ((پروردگار تو هم مجازاتش براى مستحقان ,سريع است , و هم (نسبت به خطاكاران توبه كار) آمرزنده و مهربان است )) (ان ربك لسريع العقاب وانه لغفور رحيم ).
و ايـن جـمـله نشان مى دهد كه خداوند راه بازگشت را به روى آنان باز گذارده ,تا كسى گمان نبرد كه سرنوشت اجبارى توام با بدبختى و كيفر و مجازات براى آنهاتعيين شده است .
(آيـه ) در اين آيه به پراكندگى يهود در جهان اشاره كرده , مى گويد: ((ما آنها را درزمين متفرق سـاخـتيم به گروههاى مختلفى تقسيم شدند, بعضى از آنها صالح بودند(به همين دليل هنگامى كه فرمان حق و دعوت پيامبر اسلام (ص ) را شنيدند, ايمان آوردند) و جمعى ديگر ناصالح بودند)) و حـق را پـشـت سـر انـداخـتند و براى تامين زندگى مادى خود از هيچ كارى فروگذار نكردند (وقطعناهم فى الا رض امما منهم الصالحون ومنهم دون ذلك ).
بـاز در ايـن آيـه ايـن حـقيقت تجلى مى كند كه اسلام هيچ گونه خصومتى با نژاديهود ندارد و به عـنـوان پيروان يك مكتب و يا وابستگان به يك نژاد, آنها را محكوم نمى نمايد بلكه مقياس و معيار سنجش را اعمال آنها قرار مى دهد.
سـپـس اضافه مى كند: ((ما آنها را با وسائل گوناگون , نيكيها و بديها آزموديم شايد باز گردند)) (وبلوناهم بالحسنات والسيئات لعلهم يرجعون ).
گـاهـى آنها را تشويق كرديم و در رفاه و نعمت قرار داديم , تا حس شكرگزارى در آنها برانگيخته شود و به سوى حق بازآيند, و گاهى به عكس آنها را در شدائد وسختيها و مصائب فرو برديم , تا از مركب غرور و خودپرستى و تكبر فرودآيند و به ناتوانى خويش پى برند, شايد بيدار شوند و به سوى خدا باز گردند, و هدف در هردو حال مساله تربيت و هدايت و بازگشت به سوى حق بوده است .
(آيه ) در آيات گذشته سخن از نياكان يهود بود, ولى در اين آيه , بحث ازفرزندان و اخلاف آنها به ميان آمده است .
نـخـست يادآور مى شود كه : ((پس از آنها, فرزندانى جاى آنها را گرفتند كه وارث كتاب (آسمانى تـورات ) شـدنـدS( امـا بـا اين حال متاع اين دنياى پست را گرفته ))بر اطاعت خدا ترجيح مى دهند (فخلف من بعدهم خلف ورثوا الكتاب ياخذون عرض هذا الا دنى ).
سـپس اضافه مى كند: هنگامى كه آنها در كشمكش وجدان از يك سو, ومنافع مادى از سوى ديگر قرار مى گيرند, دست به دامن اميدهاى كاذب زده , ((ومى گويند (ما اين منفعت نقد را مشروع يا نـامـشـروع بـه چـنـگ مـى آوريم , خداوندرحيم و مهربان است ) و به زودى ما مورد بخشش قرار خواهيم گرفت )) (ويقولون سيغفر لنا).
ايـن جمله نشان مى دهد كه آنها بعد از انجام چنين كارى يك نوع پشيمانى زودگذر و حالت توبه ظـاهـرى بـه خـود مـى گـرفـتند, ولى بطورى كه قرآن مى گويد: اين ندامت و پشيمانى آنها به هيچ وجه ريشه نداشت به همين دليل ((اگر سود مادى ديگرى همانند آن به دستشان مى آمد, آن رانيز مى گرفتند)) (وان ياتهم عرض مثله ياخذوه ).
در هر حال اين جمله اشاره به رشوه خواريهاى جمعى از يهود, و تحريف آيات آسمانى به خاطر آن , و فراموش كردن احكام پروردگار به خاطر تضاد با منافع آنها مى كند.
لذا به دنبال آن مى فرمايد: ((آيا اينها به وسيله كتاب آسمانيشان (تورات )پيمان نبسته بودند كه بر خـدا (دروغ نـبـنـدنـد و احكام او را تحريف نكنند و) جز حق چيزى نگويند ؟!)) (الم يؤخذ عليهم ميثاق الكتاب ان لا يقولوا على اللّه الا الحق ).
سـپـس مـى گـويـد: اگر آنها از آيات الهى آگاهى نداشتند و دست به اين اعمال خلاف مى زدند ممكن بود براى خودشان عذرى بسازند, ولى اشكال كار اين است كه : ((آنها كرارا محتويات تورات را ديده و فهميده بودند)) (ودرسوا ما فيه ) در عين حال آن را ضايع ساختند و فرمانش را پشت سر انداختند.
سـرانـجـام مى فرمايد: اينها اشتباه مى كنند, و اين اعمال و متاعها سودى براى آنها نخواهد داشت , بلكه ((سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است )) (والدارالا خرة خير للذين يتقون ).
((آيا شما حقايقى را به اين روشنى درك نمى كنيد)) (افلا تعقلون ).
(آيه ) در اين آيه در برابر گروه فوق اشاره به گروه ديگر مى كند كه آنها نه تنها از هرگونه تحريف و كـتـمان آيات الهى بركنار بودند, بلكه به آن تمسك جسته وموبه مو آنها را اجرا كردند, قرآن اين جـمـعـيت را ((مصلحان جهان )) نام نهاده و اجر وپاداش مهمى براى آنها قائل شده و در باره آنها چـنـيـن مـى گـويـد: ((كسانى كه تمسك به كتاب پروردگار جويند و نماز را برپا دارند (پاداش بـزرگـى خـواهـنـد داشت ) زيرا ماپاداش مصلحان را ضايع نخواهيم ساخت )) (والذين يمسكون بالكتاب واقامواالصلوة انا لا نضيع اجر المصلحين ).
آيـه فـوق بـه خوبى نشان مى دهد كه اصلاح واقعى در روى زمين بدون تمسك به كتب آسمانى و فـرمـانـهاى الهى امكان پذير نمى باشد, و اين تعبير بار ديگر اين حقيقت را تاكيد مى كند كه دين و مـذهـب تنها يك برنامه مربوط به جهان ماوراطبيعت و يا سراى آخرت نيست , بلكه آيينى است در متن زندگى انسانها, ودر طريق حفظ منافع تمام افراد بشر و اجراى اصول عدالت و صلح و رفاه و آسايش و بالاخره هر مفهومى كه در معنى وسيع ((اصلاح )) جمع است .