بازگشت

باز هم مجادله به باطل


در ايـنـجا نيز سخن از مجادله كنندگانى است كه پيرامون مبد و معاد به جدال بى پايه و بى اساس مى پردازند.
نـخـسـت مـى گويد: ((گروهى از مردم كسانى هستند كه درباره خدا بدون هيچ علم و دانش و هدايت و كتاب روشنى به مجادله برمى خيزند)) (ومن الناس من يجادل فى اللّه بغير علم ولا هدى ولا كتاب منير).
در حـقيقت بحث و جدال علمى در صورتى مى تواند ثمربخش باشد كه متكى به يكى از اين دلائل گردد عقل يا كتاب سنت .
جـمـلـه ((ومـن الـنـاس من يجادل فى اللّه بغير علم )) درست همان تعبيرى است كه در آيه سوم گـذشت و ظاهرا آيه گذشته ناظر به حال پيروان گمراه و بى خبر است در حالى كه اين آيه ناظر به رهبران اين گروه گمراه مى باشد.
(آيه )ـسپس در يك عبارت كوتاه و پرمعنى به يكى از علل انحراف وگمراهى اين رهبران ضلالت پـرداخـتـه , مـى گـويد: ((آنها با تكبر و بى اعتنايى (نسبت به سخنان الهى و دلائل روشن عقلى ) مى خواهند مردم را از راه خدا گمراه سازند))(ثانى عطفه ليضل عن سبيل اللّه ).
سـپـس كـيـفر شديد آنها را در دنيا و آخرت به اين صورت تشريح مى كند: ((بهره آنها در اين دنيا رسـوائى و بـدبـخـتى است , و در قيامت عذاب سوزنده را به آنهامى چشانيم )) (له فى الدنيا خزى ونذيقه يوم القيمة عذاب الحريق ).
(آيـه )ـو بـه او مى گوئيم : ((اين نتيجه چيزى است كه دستهايت از پيش براى تو فرستاده است )) (ذلك بما قدمت يداك ).
((و خداوند هرگز به بندگان ظلم و ستم نمى كند)) (وان اللّه ليس بظلا م للعبيد).
نـه كـسى را بى جهت كيفر مى دهد, و نه بر ميزان مجازات كسى بدون دليل مى افزايد, و برنامه او عدالت محض و محض عدالت است .