بازگشت

آنها كه بر لب پرتگاه كفرند


در آيات گذشته سخن از دو گروه در ميان بود گروه پيروان گمراه , و رهبران گمراه كننده , اما در اينجا سخن از گروه سومى است كه همان افراد ضعيف الايمان هستند.
قرآن در توصيف اين گروه چنين مى گويد: ((و بعضى از مردم خدا را تنها بازبان مى پرستند)) اما ايـمان قلبى آنها بسيار سطحى و ضعيف است (ومن الناس من يعبداللّه على حرف ) و با كوچكترين چيزى ايمانشان بر باد فنا مى رود.
سـپس قرآن به تشريح تزلزل ايمان آنها پرداخته , مى گويد: ((پس آنها چنانند كه اگر (دنيا به آنها رو كند و نفع و) خيرى به آنان برسد حالت اطمينان پيدا مى كنند! (وآن را دليل بر حقانيت اسلام مـى گـيـرنـد) امـا اگـر به وسيله گرفتاريها و پريشانى و سلب نعمت مورد آزمايش قرار گيرند دگرگون مى شوند)) و به كفر رو مى آورند! (فان اصابه خير اطمان به وان اصابته فتنة انقلب على وجهه ).
گـوئى آنها دين و ايمان را به عنوان يك وسيله نيل به ماديان پذيرفته اند كه اگراين هدف تامين شد دين را حق مى دانند وگرنه بى اساس !.
و در پـايـان آيـه اضـافه مى كند: و به اين ترتيب ((آنها هم دنيا را از دست داده اندو هم آخرت را)) (خسر الدنيا والا خرة ).
و ((ايـن همان خسران و زيان آشكار است )) كه انسان هم دينش بر باد رود و هم دنيايش (ذلك هو الخسران المبين ).
(آيـه )ـايـن آيـه بـه عقيده شرك آلود اين گروه مخصوصا بعد از انحراف از توحيد و ايمان به خدا اشـاره كـرده , مـى گـويـد: ((او جـز خدا كسى را مى خواند كه نه زيانى مى تواند به او برساند و نه سودى )) (يدعوا من دون اللّه ما لا يضره وما لا ينفعه ).
اگـر دلـيل معيار حقانيت دين را اقبال و ادبار دنيا مى گيرد, پس چرا به سراغ بتهايى مى رود كه موجوداتى هستند بى خاصيت و فاقد هرگونه اثر در سرنوشت انسانها؟!.
آرى ! ((اين گمراهى بسيار عميقى است )) (ذلك هو الضلا ل البعيد).
فـاصـله آن از خط صراط مستقيم آن چنان زياد است كه اميد بازگشتشان به سوى حق بسيار كم است .
(آيه )ـباز مطلب را از اين فراتر برده , مى گويد: ((او كسى را مى خواند كه زيانش از نفعش نزديكتر است ))! (يدعوا لمن ضره اقرب من نفعه ).
چـرا كه اين معبودهاى ساختگى در دنيا فكر آنها را به انحطاط و پستى وخرافات سوق مى دهند, و در آخرت آتش سوزان را براى آنها به ارمغان مى آورند.
و در پـايـان آيه اضافه مى كند: ((چه بد مولا و ياورى هستند اين بتها, و چه بدمونس و معاشرى )) (لبئس المولى ولبئس العشير).
(آيـه )ـو از آنـجـا كـه روش قرآن اين است كه مسائل نيك و بد را در مقايسه با هم بيان مى كند تا نتيجه گيرى آن كاملتر و روشنتر باشد در اين آيه مى فرمايد:((خداوند كسانى را كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغهايى از بهشت وارد مى كند كه نهرها از زير درختانش جارى است )) (ان اللّه يدخل الذين آمنواوعملوا الصالحات جنات تجرى من تحتها الا نهار).
بـرنـامـه آنـها روشن , خط فكرى و عملى آنها مشخص , مولاى آنها خدا و همدم و مونسشان انبيا و شهدا و صالحان و فرشتگان خواهند بود.
آرى ! ((خدا هر چه را اراده كند انجام مى دهد)) (ان اللّه يفعل ما يريد).
ايـن پاداشهاى بزرگ براى او سهل و آسان است , همان گونه كه مجازات مشركان لجوج و رهبران گمراهشان براى او ساده است .
آيـه ـ شـان نـزول : گـروهى از قبيله ((بنى اسد)) و ((بنى غطفان )) كه با پيامبراسلام (ص ) پيمان بـسـتـه بودند گفتند: ما مى ترسيم خدا سرانجام محمد(ص ) را يارى نكند و در نتيجه رابطه ما با هم پيمانهايمان از يهود قطع شود و آنها به ما مواد غذائى ندهند, آيه نازل شد و به آنها اخطار كرد و آنها را سخت مذمت نمود.