بازگشت

سير در ارض و بيداري دلها


از آنـجـا كـه در آيـات گـذشـتـه , سـخن از اقوام ظالم و ستمگرى بود كه خداوندآنها را به كيفر اعـمـالـشـان رسانيد و شهر و ديارشان را ويران ساخت , در اين آيه به عنوان تاكيد روى اين مساله مى گويد: ((آيا آنها سير در زمين نكردند تا دلهايى داشته باشند كه با آن حقيقت را درك كنند؟ يا گوشهاى شنوايى كه نداى حق را بشنوند))(افلم يسيروا فى الا رض فتكون لهم قلوب يعقلون بها او آ ذان يسمعون بها).
آرى ! ويـرانـه هـاى كاخهاى ستمگران و مساكن ويران شده جباران و دنياپرستان كه روزى در اوج قدرت مى زيستند, هر يك در عين خاموشى هزار زبان دارند وبا هرزبانى هزاران نكته مى گويند.
سـپـس بـراى ايـن كه حقيقت اين سخن آشكارتر گردد, قرآن مى گويد: چه بسيارند كسانى كه ظـاهرا چشم بيان و گوش شنوا دارند اما در واقع كوران و كرانند,((چرا كه چشمهاى ظاهر نابينا نـمـى شـود, بـلكه دلهايى كه در سينه ها جاى دارد,بينايى را از دست مى دهد)) (فانها لا تعمى الا بصار ولكن تعمى القلوب التى فى الصدور).
در حـقـيـقـت آنـهـا كـه چـشـم ظاهرى خويش را از دست مى دهند, كور و نابينانيستند و گاه روشـن دلانـى هستند از همه آگاه تر, نابينايان واقعى كسانى هستند كه چشم قلبشان كور شده و حقيقت را درك نمى كنند!.
لذا در روايتى از پيامبر(ص ) مى خوانيم : ((بدترين نابينايى , نابينايى دل است ))!.
(آيه )ـدر اين آيه چهره ديگرى از جهالت و بى خبرى كوردلان بى ايمان راترسيم كرده , مى گويد: ((آنها با عجله از تو تقاضاى عذاب مى كنند)) و مى گويند: اگرراست مى گويى پس چرا مجازات الهى دامان ما را نمى گيرد؟ (ويستعجلونك بالعذاب ).
در پـاسـخ به آنها بگو: زياد عجله نكنيد: ((خداوند هرگز از وعده خود تخلف نخواهد كرد))! (ولن يخلف اللّه وعده ).
بـراى او يـك سـاعـت و يـك روز و يك سال فرق نمى كند: ((چرا كه يك روز درنزد پروردگار تو همانند هزار سال از سالهايى است كه شما مى شمريد)) (وان يوماعند ربك كالف سنة مما تعدون ).
(آيه )ـدر اين آيه بار ديگر روى همان مساله اى كه در چند آيه قبل تكيه شده بود تاكيد مى كند وبه كـافـران لـجـوج اين چنين هشدار مى دهد: ((چه بسيار شهرهاو آباديها كه به آنها مهلت دادم در حـالى كه ستمگر بودند (مهلت دادم تا اين كه بيدارشوند و هنگامى كه بيدار نشدند باز هم مهلت دادم تا در ناز و نعمت فرو روند) اماناگهان آنها را زير ضربات مجازات گرفتم )) (وكاين من قرية امليت لها وهى ظالمة ثم اخذتها).
آنـهـا نـيز مثل شما از دير شدن عذاب , شكايت داشتند و مسخره مى كردندوآن را دليل بر بطلان وعده پيامبران مى گرفتند.
آرى ! ((هـمـه به سوى من باز مى گردند)) (والى المصير) و تمام خطوط به خدامنتهى مى شود و همه اين اموال و ثروتها مى ماند و وارث همه اوست .
(آيـه )ـاز آنجا كه در آيات گذشته سخن از تعجيل كافران در عذاب الهى بود و اين مساله اى است كـه تـنها به مشيت ذات پاك خداوند مربوط مى شود و حتى پيغمبر(ص ) را در آن اختيارى نيست , ايـن آيه خطاب به پيامبر چنين مى گويد: ((بگو:اى مردم ! من تنها براى شما انذاركننده آشكارى هستم )) (قل يا ايها الناس انما انالكم نذير مبين ).
(آيـه )ـاين آيه و آيه بعد چهره اى از مساله بشارت و چهره اى از انذار راترسيم مى كند و از آنجا كه هـمـواره رحـمـت واسـعه خدا بر عذاب و كيفرش پيشى دارد نخست از بشارت , سخن مى گويد: ((پـس كسانى كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آمرزش خدا و روزى پرارزشى در انتظار آنهاست )) (فالذين آمنواوعملوا الصالحات لهم مغفرة ورزق كريم ).
نخست با آب آمرزش و مغفرت الهى شستشو داده و پاك مى شوند, خاطرى آسوده و وجدانى آرام از اين ناحيه پيدا مى كنند سپس مشمول انواع الطاف ونعمتهاى ارزشمند او مى گردند.
((رزق كريم )) مفهوم وسيعى دارد كه تمام نعمتهاى گرانبهاى معنوى و مادى راشامل مى شود.
(آيه )ـو در اين آيه اضافه مى كند: آنها كه در (محو) آيات ما تلاش كردند,و چنين مى پنداشتند كه مى توانند بر اراده حتمى ما غالب شوند, اصحاب دوزخند))(والذين سعوا فى آياتنا معاجزين اولئك اصحاب الجحيم ).