بازگشت

پيروزمندان كيانند؟


در آيـات گـذشـته سخن از مهاجران فى سبيل اللّه بود و وعده هاى پاداش بزرگى كه خداوند در قيامت به آنها داده است .
براى اين كه تصور نشود كه وعده الهى , مخصوص آخرت است در اين آيه سخن از پيروزى آنها ـدر سايه لطف الهى ـ در اين جهان مى گويد.
مـى فـرمـايد: ((مساله چنين است و هر كس در برابر ستمى كه به او شده به همان اندازه دست به مـجـازات زنـد, سـپس بر او ظلم شود, خداوند او را يارى خواهد كرد)) (ذلك ومن عاقب بمثل ما عوقب به ثم بغى عليه لينصرنه اللّه ).
اشاره به اين كه دفاع در مقابل ظلم و ستم , يك حق طبيعى است و هر كس مجاز است به آن اقدام كند.
و از آنـجـا كه هميشه قصاص و مجازات بايد با عفو و رحمت , آميخته شودتا افرادى كه از كار خود پـشـيمان گشته اند و سر تسليم فرود آورده اند زير پوشش آن قرار گيرند در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند بخشنده و آمرزنده است )) (ان اللّه لعفو غفور).
ايـن درست به آيات قصاص مى ماند كه از يك طرف به اولياى دم اجازه قصاص مى دهد, و از سوى ديـگـر دسـتـور عـفـو را بـه عـنوان يك فضيلت (در موردكسانى كه شايسته عفوند) در كنار آن مى گذارد.
(آيـه )ـو از آنـجـا كـه وعـده نصرت و يارى هنگامى دلگرم كننده و مؤثر است كه از شخص قادر و تـوانـايـى بـوده باشد, لذا در اين آيه گوشه اى از قدرت بى پايان خدا را در پهنه عالم هستى چنين بـازگو مى كند: ((اين به خاطر آن است كه خداوندشب را در روز و روز را در شب داخل مى كند)) (ذلك بان اللّه يولج الليل فى النهارويولج النهار فى الليل ) دائما از يكى مى كاهد و طبق نظام معينى بر ديگرى مى افزايد, نظامى پايدار و كاملا حساب شده كه هزاران بلكه ميليونها سال برقراراست .
و در پايان آيه مى گويد: ((و خداوند شنوا و بيناست )) (وان اللّه سميع بصير).
تقاضاى كمك مؤمنان را مى شنود, و از حال و كار آنها آگاه است و در موقع لزوم , لطفش به يارى آنها مى شتابد, همان گونه كه از اعمال و نيات دشمنان حق باخبر است .
(آيـه )ـدر ايـن آيـه كه در واقع دليلى است براى آنچه قبلا گذشت ,مى گويد: ((اين به خاطر آن اسـت كـه خداوند حق است , و آنچه را غير از او مى خوانندباطل است , و خداوند بلند مقام و بزرگ است )) (ذلك بان اللّه هو الحق وان مايدعون من دونه هو الباطل وان اللّه هو العلى الكبير).
اگر مى بينيد لشكريان حق پيروز مى شوند, باطل عقب نشينى مى كند, لطف خدا به يارى مؤمنان مـى شـتـابد و كافران را تنها مى گذارد, به خاطر آن است كه آنهاباطلند و اينان حق , آنها برخلاف نظام عالم هستى هستند و سرنوشتشان فنا ونيستى است و اينها هماهنگ با قوانين جهان هستى .