بازگشت

نشانه هاي خدا در صحنه هستي


در آيات گذشته , سخن از قدرت بى پايان خداوند و حقانيت او بود, در اينجانشانه هاى مختلفى از اين قدرت گسترده و حقانيت مطلقه را بيان مى كند.
نـخـسـت مـى گويد: ((آيا نديدى كه خداوند از آسمان آبى فرستاد و زمين (خشكيده و مرده ) به واسطه آن سبز و خرم مى گردد))؟! (الم تر ان اللّه انزل من السما ما فتصبح الا رض مخضرة ).
زمينى كه آثار حيات از او رخت بربسته بود و چهره اى عبوس و زشت و تيره داشت با نزول قطرات حيات بخش باران , زنده شد و آثار حيات در آن نمايان گشت و لبخند زندگى در چهره او آشكار.
آرى ((خـداونـدى (كه به سادگى اين همه حيات و زندگى مى آفريند) لطيف وخبير است ))(ان اللّه لطيف خبير).
خـداوند به مقتضاى لطفش باران را مى فرستد, و به مقتضاى خبير بودنش اندازه اى براى آن قائل اسـت كه اگر از حد بگذرد سيل است و ويرانى , و اگر كمتر ازحد باشد خشكسالى و پژمردگى و اين است معنى لطيف بودن و خبير بودن خداوند.
(آيه )ـنشانه ديگرى كه براى قدرت بى پايان و حقانيت ذات پاك اومى آورد اين است كه مى گويد: ((آنچه در آسمانها, و آنچه در زمين است از آن خداست )) (له ما فى السموات وما فى الا رض ).
خالق همه اوست , و مالك همه نيز اوست , و به همين دليل بر همه چيزتوانايى دارد.
و نـيـز بـه هـمـين دليل ((خداوند تنها غنى و بى نياز (در عالم هستى ) و شايسته هرگونه حمد و ستايش است )) (وان اللّه لهو الغنى الحميد).
پـيـونـد اين دو صفت (غنى و حميد) با هم يك پيوند بسيار حساب شده است , چرا كه اولا بسيارند كـسـانـى كـه غنى هستند اما بخيلند و استثمارگر وانحصارطلب و غرق غفلت و غرور, ولى غنى بودن خداوند توام است با لطف وبخشندگى , وجود و سخاى او نسبت به بندگان كه او را شايسته حمد و ستايش مى كند.
(آيه )ـباز به نمونه ديگرى از اين قدرت بى پايان در زمينه تسخيرموجوات براى انسانها اشاره كرده , مى فرمايد: ((آيا نديدى كه خداوند آنچه را درزمين است مسخر شما كرد)) (الم تر ان اللّه سخر لكم ما فى الا رض ) و همه مواهب و امكانات آن را در اختيار شما قرار داد تا هرگونه بخواهيد از آن بهره بگيريد.
((و هـمـچنين كشتيها را در حالى كه در درياها به فرمان او به حركت در مى آيند))و سينه آبها را مى شكافند و به سوى مقصدها پيش مى روند (والفلك تجرى فى البحر بامره ).
از ايـن گـذشـتـه ((خـداوند آسمان را در جاى خود نگه مى دارد تا بر زمين جز به فرمان او فرود نيفتد)) (ويمسك السما ان تقع على الا رض الا باذنه ).
لـذا در پـايـان آيـه اضافه مى كند: ((خداوند نسبت به مردم مهربان و رحيم است ))(ان اللّه بالناس لرؤف رحيم ).
(آيه )ـسرانجام در اين آيه از قدرت پروردگار در مهمترين مساله جهان هستى , يعنى مساله حيات و مـرگ سـخن مى گويد و مى فرمايد: ((و او كسى است كه شمارا زنده كرد)) خاك بى جان بوديد لباس حيات بر شما پوشانيد (وهو الذى احياكم ).
((سـپـس (بـعـد از طـى دوره حـيات ) شما را مى ميراند)) (ثم يميتكم ) و به همان خاك كه از آن برخاستيد باز مى گرديد.
((و ديـگـر بـار (در رسـتـاخـيز) حياتى نوين به شما مى بخشد)) (ثم يحييكم ) و سراز خاك مرده برمى آوريد و آماده حساب و جزا مى شويد.
اما با اين حال ((اين انسان (در برابر اين همه نعمتهايى كه خدا در زمين وآسمان در جسم وجان به او ارزانى داشته ) كفران كننده و ناسپاس است )) و با ديدن اين همه نشانه هاى روشن , ذات پاك او را انكار مى كند (ان الا نسان لكفور).