بازگشت

معبوداني ضعيفتر از يك مگس


در ايـن آيه ترسيم جالب و گويايى از وضع بتها و معبودهاى ساختگى , وضعف و ناتوانى آنها, بيان مى كند, و بطلان اعتقاد مشركان را به روشنترين وجهى آشكار مى سازد.
روى سخن را به عموم مردم كرده , مى گويد: ((اى مردم ! در اينجا مثلى زده شده است گوش به آن فرا دهيد)) و دقيقا به آن بينديشيد (يا ايها الناس ضرب مثل فاستمعوا له ).
((كسانى را كه شما غير از خدا مى خوانيد هرگز نمى توانند مگسى بيافرينند هرچند براى اين كار اجـتـمـاع كـنـنـد و دست به دست يكديگر بدهند)) ان الذين تدعون من دون اللّه لن يخلقوا ذبابا ولواجتمعوا له ).
هـمه بتها و همه معبودهاى آنها و حتى همه دانشمندان و متفكران و مخترعان بشر اگر دست به دست هم بدهند قادر بر آفرينش مگسى نيستند.
بـنـابـرايـن چـگـونه مى خواهيد شما اينها را هم رديف پروردگار بزرگى قرار دهيدكه آفريننده آسمانها و زمين و هزاران هزار نوع موجود زنده در درياها و صحراها وجنگلها و اعماق زمين است .
سـپس اضافه مى كند: نه تنها قادر نيستند مگسى بيافرينند بلكه از مقابله بايك مگس نيز عاجزند چرا كه ((اگر مگس چيزى از آنها را بربايد نمى توانند آن رابازپس گيرند))! (وان يسلبهم الذباب شيئا لا يستنقذوه منه ).
آرى ! ((هـم ايـن طـلـب كـنندگان ناتوانند و هم آن مطلوبان )) هم اين عابدان و هم آن معبودان (ضعف الطالب والمطلوب ).
(آيـه )ـقـرآن بـعـد از بـيـان مثال زنده فوق , نتيجه گيرى مى كند كه : ((خدا راآن گونه كه بايد بشناسند نشناختند)) (ما قدروا اللّه حق قدره ).
بـه قـدرى در مـعـرفت و شناسايى خدا, ضعيف و ناتوانند كه خداوند با آن عظمت را تا سرحد اين معبودهاى ضعيف و بى مقدار تنزل دادند, و آنها را شريك او شمردند, كه اگر كمترين معرفتى در باره خدا داشتند بر اين مقايسه خودمى خنديدند.
و در پايان آيه مى فرمايد: ((خداوند قوى و شكست ناپذير است )) (ان اللّه لقوى عزيز).
او بر همه چيز قادر و تواناست و هيچ كس را قدرت مقابله با او نيست .
آيـه ـ شان نزول : بعضى از مشركان مانند ((وليدبن مغيره )) (كه مغز متفكرآنان محسوب مى شد) بـه هـنـگام مبعوث شدن پيامبر(ص ) با تعجب وانكارمى گفتند: انزل عليه الذكر من بيننا: ((آيا از ميان همه ما وحى الهى بر محمد (اين يتيم فقير و تهى دست امت ما) نازل شده است ))؟.
آيه نازل شد و به آنها پاسخ گفت كه : انتخاب انبيا و فرشتگان براى رسالت روى معيار شايستگى و معيار معنويت آنها بوده است .
تفسير: با توجه به اين كه در آيات گذشته سخن از توحيد و شرك ومعبودهاى پندارى مشركان در مـيـان بـود, و بـا تـوجـه بـه اين كه جمعى از مردم ,فرشتگان يا بعضى از پيامبران را براى عبادت بـرگـزيـدنـد, قـرآن در ايـن آيـه مـى گويد:همه رسولان الهى , بندگان سر بر فرمان او هستند ((خـداونـد از فرشتگان , رسولانى برمى گزيند و همچنين از انسانها)) (اللّه يصطفى من الملا ئكة رسـلا ومـن الـنـاس ) ازفـرشـتگان رسولانى همچون جبرئيل , و از انسانها فرستادگانى همچون پيامبران بزرگ الهى , و در پايان آيه اضافه مى كند: ((خداوند شنوا وبيناست )) (ان اللّه سميع بصير).
يـعنى چنان نيست كه خداوند مانند انسانها از كار رسولانش در غيابشان بى خبر باشد, بلكه در هر لحظه از وضع آنها باخبر است .
(آيه )ـسپس اشاره به مسؤوليت در ابلاغ رسالت از يك سو و مراقبتهاى الهى نسبت به آنها از سوى ديـگـر كـرده , مـى گويد: ((خداوند آنچه را در پيش روى آنها و آنچه پشت سر آنهاست مى داند)) (يعلم ما بين ايديهم وما خلفهم ).
هم از آينده آنها آگاه است و هم از گذشته و آنچه را پشت سر نهاده اند.
((و همه كارها به خدا باز مى گردد)) و همه در برابر او مسؤولند (والى اللّه ترجع الا مور).
تا مردم بدانند فرشتگان و پيامبران الهى نيز بندگانى هستند سر بر فرمان خدا,و داراى مسؤوليت در پيشگاه او, و از خود چيزى ندارند جز آنچه خدا به آنها داده است , نه اين كه معبودان و خدايانى باشند در برابر اللّه .