بازگشت

صفات برجسته مؤمنان


در آغاز اين سوره به سرنوشت لذت بخش و پرافتخار ـ مؤمنان پيش از بيان صفات آنها ـاشاره شده تا شعله هاى شوق و عشق را در دلها براى رسيدن به اين افتخار بزرگ زنده كند.
مـى فـرمـايـد: ((مـؤمنان رستگار شدند)) (قد افلح المؤمنون ) و به هدف نهايى خود در تمام ابعاد رسيدند.
((فلاح و رستگارى )) معنى وسيعى دارد كه هم پيروزيهاى مادى را شامل مى شود, و هم معنوى را, و در مورد مؤمنان هر دو بعد منظور است .
(آيـه )ـسـپس به بيان اين صفات پرداخته و قبل از هر چيز انگشت روى نماز گذارده , مى گويد: ((آنها كه در نمازشان خشوع دارند)) (الذين هم فى صلا تهم خاشعون ).
اشـاره به اين كه نماز آنها الفاظ و حركاتى بى روح و فاقد معنى نيست , بلكه به هنگام نماز آن چنان حـالـت تـوجـه به پروردگار و حضور قلب در آنها پيدا مى شود كه ازغير او جدا مى گردند و به او مى پيوندند.
در حـديـثـى مـى خوانيم كه پيامبر(ص ) مردى را ديد كه در حال نماز با ريش خود بازى مى كند, فرمود: ((اگر او در قلبش خشوع بود اعضاى بدنش نيز خاشع مى شد)).
اشاره به اين كه خشوع يك حالت درونى است كه در برون اثر مى گذارد.
(آيه )ـدومين صفتى را كه بعد از صفت خشوع در نماز براى مؤمنان بيان مى كند اين است كه : ((و آنها كه از لغو و بيهودگى روى گردانند)) (والذين هم عن اللغومعرضون ).
در واقع تمام حركات و خطوط زندگى آنان هدفى را دنبال مى كند, هدفى مفيد و سازنده چرا كه ((لغو)) به معنى كارها, سخنان و افكار بى هدف و بدون نتيجه مفيد است .
(آيـه )ـسـپـس بـه سـومـيـن صفت مؤمنان راستين كه جنبه اجتماعى و مالى دارد اشاره كرده , مى گويد: ((آنها كه زكات را انجام مى دهند)) (والذين هم للزكوة فاعلون ).
(آيـه )ـچـهـارمين ويژگى مؤمنان را مساله پاكدامنى و عفت كامل , و پرهيزاز هرگونه آلودگى جـنـسـى قرار داده , چنين مى گويد: ((و آنها كه دامان خود را (از آلوده شدن به (بى عفتى ) حفظ مى كنند)) (والذين هم لفروجهم حافظون ).
(آيـه )ـ((و تـنـها آميزش جنسى به همسران و كنيزانشان دارند, كه دربهره گيرى از آنان ملامت نمى شوند)) (الا على ازواجهم او ما ملكت ايمانهم فانهم غير ملومين ).
(آيـه )ـاز آنـجا كه غريزه جنسى سركش ترين غرائز انسان است وخويشتن دارى در برابر آن نياز به تقوا و پرهيزكارى فراوان و ايمان قوى و نيرومنددارد, در اين آيه بار ديگر روى همين مساله تاكيد كـرده , مـى گـويد: ((و كسانى كه غير ازاين طريق را طلب كنند, تجاوزگرند)) (فمن ابتغى ورا ذلك فالئك هم العادون ).
تـعـبـيـر ((به محافظت فروج )) گويا اشاره به اين است كه اگر مراقبت مستمر وپى گير در اين زمينه نباشد, بيم گلودگى فراوان است .
(آيـه )ـدر اين آيه به پنجمين و ششمين صفت برجسته مؤمنان اشاره كرده , مى گويد: ((و آنها كه امانتها و عهد خود را رعايت مى كنند)) (والذين هم لا ماناتهم وعهدهم راعون ).
حـفـظ و اداى امـانـت و همچنين پايبند بودن به عهد و پيمان در برابر خالق وخلق از صفات بارز مؤمنان است .
در مـفـهـوم وسيع ((امانت )) امانتهاى خدا و پيامبران الهى و همچنين امانتهاى مردم جمع است , نعمتهاى مختلف خدا هر يك امانتى از امانات او هستند, آيين حق , كتب آسمانى , دستورالعملهاى پيشوايان راه حق و همچنين اموال و فرزندان وپستها و مقامها, همه امانتهاى اويند كه مؤمنان در حفظ و اداى حق آنها مى كوشندهمچنين حكومت از مهمترين وديعه هاى الهى است كه بايد آن را به اهلش سپرد.
(آيـه )ـدر ايـن آيه آخرين ويژگى مؤمنان را كه محافظت بر نمازهاست بيان كرده , مى گويد: ((و آنها بر نمازشان مواظبت مى نمايند)) (والذين هم على صلواتهم يحافظون ).
جالب اين كه : نخستين ويژگى مؤمنان را ((خشوع در نماز)) و آخرين صفت آنهارا ((محافظت بر نـمـاز)) شمرده است , از نماز شروع مى شود و به نماز ختم مى گرددچرا كه نماز مهمترين رابطه خـلـق و خـالـق است كه هرگاه با آدابش انجام گيرد زمينه مطمئنى براى همه خوبيها و نيكيها خواهد بود.
(آيـه )ـبـعـد از ذكـر اين صفات ممتاز, نتيجه نهايى آن را به اين صورت بيان مى كند: آرى ! ((آنها وارثانند)) (اولئك هم الوارثون ).
(آيـه )ـهـمـان وارثانى ((كه بهشت برين را به ارث مى برند و جاودانه در آن خواهند ماند)) (الذين يرثون الفردوس هم فيها خالدون ).
((فـردوس )) بـه مـعـنـى بهشت برين و برترين باغهاى بهشت مى باشد, كه طبق ظاهر آيات فوق مخصوص مؤمنانى است كه داراى صفات بالا هستند به اين ترتيب ديگر بهشتيان در مراحل پايين تر قرار دارند.