بازگشت

مراحل تكامل جنين در رحم مادر


ايـن آيـه و قـسـمتى از آيات آينده , طرق اساسى تحصيل اميان و معرفت رانشان مى دهد, نخست دسـت انسان را گرفته و به كاوش در اسرار درون و ((سير درعالم انفس )) وا مى دارد, و در آياتى كـه بـعـد از آن خـواهد آمد او را به جهان برون وموجودات شگرف عالم هستى توجه مى دهد و به ((سير آفاقى )) مى پردازد.
نـخست مى گويد: ((ما انسان را از چكيده و خلاصه اى از گل آفريديم )) (ولقدخلقنا الا نسان من سلا لة من طين ).
(آيه )ـ((سپس او را نطفه اى در قرارگاه مطمئن [ رحم ] (ثم جعلناه نطفة فى قرار مكين ).
در حـقـيـقـت آيه قبل به آغاز وجود همه انسانها اعم از آدم و فرزندان او اشاره مى كند كه همه به خاك باز مى گردند و از گل برخاسته اند, اما در اين آيه به تداوم نسل آدم از طريق تركيب نطفه نر و ماده و قرارگرفتن در قرارگاه رحم توجه مى دهد.
تـعبير از رحم به ((قرار مكين )) (قرارگاه امن و امان ) اشاره به موقعيت خاص رحم در بدن انسان اسـت , در واقـع در محفوظترين نقطه بدن كه از هر طرف كاملاتحت حفاظت است قرار گرفته , سـتـون فقرات و دنده ها از يك سو, استخوان نيرومند لگن خاصره از سوى ديگر, پوششهاى متعدد شـكـم از سوى سوم حفاظتى كه از ناحيه دستها به عمل مى آيد از سوى چهارم , همگى شواهد اين قرارگاه امن وامان است .
(آيـه )ـبعد به مراحل شگفت آور و بهت آور سير نطفه در رحم مادر وچهره هاى گوناگون خلقت كـه يـكـى بـعـد از ديـگـرى در آن قـرارگـاه امن و دور از دست بشر ظاهر مى شود اشاره كرده , مى فرمايد: ((سپس نطفه را به صورت علقه [ خون بسته ], و علقه را به صورت مضغه [ چيزى شبيه گـوشـت جـويـده شـده ] و مـضـغه را به صورت استخوانهايى درآورديم , و بر استخوانها گوشت پـوشـانـديـم )) (ثـم خلقنا النطفة علقة فخلقنا العلقة مضغة فخلقنا المضغة عظاما فكسونا العظام لحما).
جمله ((كسونا العظام لحما)) يك معجزه علمى است كه پرده از روى اين مساله كه در آن روز براى هـيـچ كس روشن نبود بر مى دارد, زيرا قرآن نمى گويد: مامضغه را تبديل به استخوان و گوشت كـرديـم , بـلـكـه مـى گـويد: ما مضغه را تبديل به استخوان كرديم و بر استخوانها لباس گوشت پوشانديم , اشاره به اين كه مضغه نخست تبديل به استخوان مى شود و بعد از آن گوشت روى آن را مى پوشاند.
و در پايان آيه به آخرين مرحله كه در واقع مهمترين مرحله آفرينش بشر است با يك تعبير سربسته و پرمعنى اشاره كرده , مى فرمايد: ((سپس ما آن را آفرينش تازه اى داديم )) (ثم انشاناه خلقا آخر).
ايـن همان مرحله اى است كه جنين وارد حيات انسانى مى شود, كه درروايات اسلامى از آن تعبير بـه مرحله ((نفخ روح )) (دميدن روح در كالبد) شده , واينجاست كه انسان را از همه جهان ممتاز مى سازد, و به او شايستگى خلافت خدادر زمين را مى دهد.
((پس بزرگ و پربركت است خدايى كه بهترين آفرينندگان است )) (فتبارك اللّه احسن الخالقين ).
آفرين بر اين قدرت نمايى بى نظير كه در ظلمتكده رحم اين چنين تصويربديعى با اين همه عجائب و شگفتيها, بر قطره آبى نقش مى زند.
آفـريـن بر آن علم و حكمتى كه اين همه استعداد و لياقت و شايستگى را درچنين موجود ناچيزى ايجاد مى كند آفرين بر او و بر خلقت بى نظيرش .
(آيـه )ـايـن آيـه از مـسـالـه توحيد و شناخت مبد به طرز زيبا و ظريفى به مساله ((معاد)) منتقل مى شود, و مى گويد: اين انسان با همه شگفتيهايش تا ابد زنده نمى ماند, زمانى فرا مى رسد كه اين سـاخـتمان عجيب از هم فرو مى ريزد و ((شما بعداز اين زندگى همگى مى ميريد)) (ثم انكم بعد ذلك لميتون ).
(آيـه )ـولـى براى اين كه اين تصور پيش نيايد كه با مردن انسان همه چيزپايان مى گيرد پس اين آفـريـنش با اين همه شكوه و عظمت براى اين چند روز زندگى امرى بيهوده بوده است بلافاصله مـى افـزايـد: ((سـپس در روز قيامت (بار ديگر به زندگى باز مى گرديد و) برانگيخته مى شويد)) البته در سطحى عاليتر و در جهانى وسيعتر و گسترده تر (ثم انكم يوم القيمة تبعثون ).