بازگشت

قيام موسي و نابودي فرعونيان فرا مي رسد


تا اينجا سخن درباره اقوامى بود كه پيش از موسى (ع ) پيامبر اولواالعزم پروردگار روى كار آمدند و رفتند, اما در اينجا اشاره بسيار كوتاهى به قيام موسى وهارون در برابر فرعونيان و سرانجام كار اين قـوم مـسـتـكبر كرده , مى فرمايد: ((سپس موسى و برادرش هارون را با آيات خود و دليل آشكار و روشن فرستاديم )) (ثم ارسلنا موسى واخاه هرون با ياتنا وسلطان مبين ).
مـنـظور از ((آيات )) معجزاتى است كه خداوند به موسى بن عمران داد (آيات نه گانه ) و منظور از ((سلطان مبين )), منطق نيرومند و دلائل دندان شكن موسى (ع ) دربرابر فرعونيان است .
(آيـه )ـرى ! مـوسـى و برادرش هارون را با اين آيات و سلطان مبين فرستاديم ((به سوى فرعون و اطرافيان اشرافى و مغرور او)) (الى فرعون وملا ئه ).
اشـاره بـه ايـن كـه ريـشـه هـمه فساد, اينها بودند و هيچ كشورى اصلاح نخواهدشد مگر اين كه سردمدارانش اصلاح شوند.
((ولـى (فـرعـون و اطـرافـيـانـش ) اسـتـكبار كردند)) و زير بار آيات حق و سلطان مبين نرفتند (فاستكبروا).
((و اصولا آنها مردمى برترى جو و سلطه طلب بودند)) (وكانوا قوما عالين ).
(آيـه )ـيـكـى از نشانه هاى روشن برترى جويى آنها اين بود كه ((گفتند: آيا مابه دو انسان همانند خـودمـان ايـمـان بـياوريم در حالى كه قوم آنها (بنى اسرائيل )بندگان و بردگان ما هستند))؟! (فقالوا انؤمن لبشرين مثلنا وقومهما لنا عابدون ).
(آيه )ـبا اين استدلالات واهى به مخالفت با حق برخاستند ((پس موسى و هارون را تكذيب كردند و سـرانـجـام هـمـگـى هلاك و نابود شدند)) و ملك وحكومتشان بر باد رفت (فكذبوهما فكانوا من المهلكين ).
(آيه )ـو سرانجام به اين ترتيب دشمنان اصلى بنى اسرائيل كه سد راه دعوت موسى و هارون بودند از ميان رفتند, و دوران آموزش و تربيت الهى بنى اسرائيل فرا رسيد.
در هـمـيـن مـرحـلـه بود كه : ((ما به موسى كتاب آسمانى داديم شايد آنان [ بنى اسرائيل ] هدايت شوند)) (ولقد آتينا موسى الكتاب لعلهم يهتدون ).