بازگشت

بدون اذن به خانه مردم وارد نشويد


ايـنـجـا بـخـشى از آداب معاشرت و دستورهاى اجتماعى اسلام كه ارتباطنزديكى با مسائل مربوط به حفظ عفت عمومى دارد بيان شده است .
نـخـسـت مـى گويد: ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد! در خانه هايى غير از خانه خود وارد نشويد تا اجـازه بـگـيـريد و بر اهل آن خانه سلام كنيد)) (يا ايها الذين آمنوالا تدخلوا بيوتا غير بيوتكم حتى تستانسوا وتسلموا على اهلها).
((اين براى شما بهتر است , شايد متذكر شويد)) (ذلكم خير لكم لعلكم تذكرون ).
بـايـد در خـانه و محيط زندگى خصوصى افراد امنيت كافى وجود داشته باشدبه همين دليل در تـمـام قـوانـيـن دنيا وارد شدن به خانه اشخاص بدون اجازه آنهاممنوع است در اسلام نيز در اين زمـيـنـه دسـتور بسيار مؤكد داده شده و آداب وريزه كاريهايى در اين زمينه وجود دارد كه كمتر نـظـيـر آن ديـده مى شود از جمله , درحديثى مى خوانيم كه : ((پيامبر به يكى از يارانش فرمود: به هنگام اجازه گرفتن روبروى در نايست !)).
و خود آن حضرت هنگامى كه به در خانه كسى مى آمد روبروى درنمى ايستاد بلكه در طرف راست يا چپ قرار مى گرفت و مى فرمود: السلام عليكم و به اين وسيله اجازه ورود مى گرفت .
(آيـه )ـدر ايـن آيـه بـا جـمله ديگرى اين دستور تكميل مى شود: ((پس اگركسى راا در آن خانه نيافتيد وارد آن نشويد تا به شما اجازه داده شود)) (فان لم تجدوافيها احدا فلا تدخلوها حتى يؤذن لكم ).
مـمكن است منظور از اين تعبير آن باشد كه گاه در آن خانه كسانى هستند ولى كسى كه به شما اذن دهـد و صاحب اختيار و صاحب البيت باشد حضور ندارد شمادر اين صورت حق ورود نخواهيد داشت .
سـپـس اضـافـه مـى كـند ((و اگر به شما گفته شود باز گرديد (اين سخن را پذيراشويد و) باز گرديد, كه براى شما بهتر و پاكيزه تر ست )) (وان قيل لكم ارجعوافارجعوا هو ازكى لكم ).
و هرگز جواب رد, شما را ناراحت نكند, چه بسا صاحب خانه در حالتى است كه از ديدن شما در آن حالت ناراحت مى شود.
و از آنـجا كه به هنگام شنيدن جواب منفى گاهى حس كنجكاوى بعضى تحريك مى شود و به فكر اين مى افتند كه از درز در, يا از طريق گوش فرادادن واسترق سمع مطالبى از اسرار درون خانه را كشف كنند در ذيل همين آيه مى فرمايد:((و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است )) (واللّه بما تعملون عليم ).
(آيـه )ـو از آنـجـا كـه هـر حـكـم اسـتثنائى دارد كه رفع ضرورتها و مشكلات ازطريق آن استثنا بـه صـورت معقول انجام مى شود در اين آيه مى فرمايد: ((گناهى برشما نيست كه وارد خانه هاى غـيـرمسكونى بشويد كه در آنجا متاعى متعلق به شماوجود دارد)) (ليس عليكم جناح ان تدخلوا بيوتا غير مسكونة فيها متاع لكم ).
و در پـايان اضافه مى نمايد: ((و خدا آنچه را آشكار مى كنيد و پنهان مى داريدمى داند)) (واللّه يعلم ما تبدون وما تكتمون ).
شـايـد اشاره به اين است كه گاه بعضى از افراد از اين استثنا سؤاستفاده كرده و به بهانه اين حكم وارد خـانـه هاى غيرمسكونى مى شوند تا كشف اسرارى كنند, و يا در خانه هى مسكونى به اين بهانه كـه نـمـى دانـسـتـيـم مـسـكـونـى اسـت داخـل شـونـد امـا خـدا از همه اين امور باخبر است و سؤاستفاده كنندگان رابه خوبى مى شناسد.
آيه ـ شان نزول : از امام باقر(ع ) چنين نقل شده است كه جوانى از انصاردر مسير خود با زنى روبرو شـد چـهـره آن زن نظر آن جوان را به خود جلب كرد تااينكه وارد كوچه تنگى شد باز همچنان به پشت سر خود نگاه مى كرد ناگهان صورتش به ديوار خورد و تيزى استخوان يا قطعه شيشه اى كه در ديـوار بـود صـورتـش را شكافت ! با خود گفت به خدا سوگند من خدمت پيامبر مى روم و اين ماجرا رابازگو مى كنم , هنگامى كه چشم رسول خدا به او افتاد فرمود: چه شده است ؟.
و جوان ماجرا را نقل كرد, در اين هنگام جبرئيل , پيك وحى خدا نازل شد وآيه مورد بحث را آورد.