بازگشت

اين هم پاسخ مستضعفان


در ايـنـجـا رد بـافـتـه هاى بى اساس آن ثروتمند مغرور و از خود راضى را از زبان دوست مؤمنش مـى شـنـويـم : او كه تا آن موقع دم فرو بسته بود و به سخنان اين مرد سبك مغز گوش فرا مى داد تـاهـرچه در درون دارد برون ريزد, سپس يكجا پاسخ دهد, وارد گفتگو شد چنانكه آيه مى گويد: ((دوست (با ايمان ) وى ـدر حالى كه با او گفتگو مى كردـ گفت : آيابه خدايى كه تو را از خاك , و سـپـس از نـطـفـه آفـريد, و پس از آن تو را مرد كاملى قرار داد, كافر شدى )) (قال له صاحبه وهو يحاوره اكفرت بالذى خلقك من تراب ثم من نطفة ثم سويك رجلا ).
(آيه )ـسپس اين مرد با ايمان براى درهم شكستن كفر و غرور او گفت :((ولى من كسى هستم كه اللّه پروردگار من است )) (لكنا هو اللّه ربى ).
((و من هيچ كس را شريك پروردگارم قرار نمى دهم )) (ولا اشرك بربى احدا).
(آيـه )ـبـعـد از اشاره به مساله توحيد و شرك كه مهمترين مساله سرنوشت ساز است , مجددا او را مورد سرزنش قرار داده , مى گويد: ((چرا هنگامى كه وارد باغت شدى نگفتى اين نعمتى است كه خـدا خواسته است )) چرا همه اينهارا از ناحيه خدا ندانستى وشكر نعمت او را بجا نياوردى ؟! (ولولا اذ دخلت جنتك قلت ماشااللّه ).
چرا نگفتى ((هيچ قوت (و نيرويى ) جز از ناحيه خدا نيست )) (لا قوة الا باللّه ).
ايـنـها امكانات و وسائلى است كه خدا در اختيار تو قرار داده , تو از خود هيچ ندارى و بدون او هيچ هستى !.
سـپس اضافه كرد: ((اگر مى بينى من از نظر مال و فرزند از تو كمترم )) مطلب مهمى نيست (ان ترن انا اقل منك مالا وولدا).
(آيه )ـ((شايد پروردگارم بهتر از باغ تو, به من بدهد)) (فعسى ربى ان يؤتين خيرا من جنتك ).
نـه تنها بهتر از آن چه تو دارى به من بدهد بلكه : ((و مجازات حساب شده اى (صاعقه ) از آسمان بر بـاغ تـو فـرو فـرستد, به گونه اى كه آن را به زمين بى گياه لغزنده اى مبدل كند)) (ويرسل عليها حسبانا من السما فتصبح صعيدا زلقا).
(آيـه )ـيـا بـه زمـين فرمان دهد تكانى بخورد ((و اين چشمه و نهر جوشان دراعماق آن فرو برود, آن چـنـان كـه هرگز قدرت جستجوى آن را نداشته باشى )) (اويصبح ماؤها غورا فلن تستطيع له طلبا).
در واقع آن مرد با ايمان و موحد رفيق مغرور خود را هشدار داد كه بر اين نعمتها دل نبندد چرا كه هيچ كدام قابل اعتماد نيست .