بازگشت

(آيه )ـ دو درياي آب شيرين و شور در كنار هم


در اين آيه باز به استدلال بر عظمت خداوند از طريق بيان نعمتهاى او در نظام آفرينش مى پردازد, و بـه تـناسب بيان نزول قطرات حياتبخش باران كه در آيات قبل گذشت اشاره به مخلوط نشدن آبـهـاى شـيـرين و شور كرده , مى فرمايد: ((او كسى است كه دو دريا را در كنار هم قرار داد, يكى گـوارا و شـيـريـن و ديـگـر شـور و تلخ , و درميان آنها برزخى قرار داد (گويى هر يك به ديگرى مى گويد:) دور باش و نزديك نيا))(وهو الذى مرج البحرين هذا عذب فرات وهذا ملح اجاج وجعل بينهما برزخاوحجرا محجورا).
ايـن آيـه يكى ديگر از مظاهر شگفت انگيز قدرت پروردگار را در جهان آفرينش ترسيم مى كند كه چـگـونـه يـك حـجاب نامرئى , و حائل ناپيدا در ميان درياى شور وشيرين قرار مى گيرد و اجازه نمى دهد آنها با هم آميخته شوند.
الـبـتـه امـروز مـا ايـن را مـى دانيم كه اين حجاب نامرئى همان ((تفاوت درجه غلظت آب شور و شيرين )) و به اصطلاح تفاوت ((وزن مخصوص )) آنها است كه سبب مى شود تا مدت مديدى به هم نياميزند.
ضـمـنـا قـرار گـرفـتن اين آيه در ميان آيات مربوط به ((كفر)) و ((ايمان )) ممكن است اشاره و تـشـبـيـهـى در ايـن امر نيز باشد كه گاهى در يك جامعه , در يك شهر, و گاه حتى در يك خانه افرادى با ايمان كه همچون آب عذب و فراتند در كنار افراد بى ايمان كه همچون آب ملح و اجاجند, بـا دو طرز تفكر, دو نوع عقيده , و دو نوع عمل پاك وناپاك , قرار مى گيرند, بى آنكه به هم آميخته شوند.
(آيه )ـدر اين آيه به مناسبت بحث نزول باران و همچنين درياهاى آب شور و شيرين كه در كنار هم قـرار مى گيرند سخن از آفرينش انسان از آب به ميان آورده , مى گويد: ((او كسى است كه از آب انسانى را آفريد)) (وهو الذى خلق من المابشرا).
احـتمال دارد كه چند معنى در مفهوم آيه جمع باشد يعنى هم بشر نخستين ازآب آفريده شده , و هم پيدايش تمام افراد انسان از آب ((نطفه )) است , و هم آب مهمترين ماده ساختمان بدن انسان را تـشـكـيل مى دهد, آبى كه از ساده ترين موجودات اين جهان محسوب مى شود چگونه مبد پيدايش چنين خلقت شگرفى شده است ؟! اين دليل روشن قدرت اوست .
بـه دنبال آفرينش انسان , سخن از گسترش نسلها به ميان آورده , مى گويد:((سپس او را نسب و سبب قرار داد)) و نسل او را از اين دو طريق گسترش داد (فجعله نسبا وصهرا).
مـنـظـور از ((نـسب )) پيوندى است كه در ميان انسانها از طريق زاد و ولد به وجودمى آيد, مانند ارتـبـاط پـدر و فـرزند يا برادران به يكديگر, اما منظور از ((صهر)) كه دراصل به معنى ((داماد)) است , پيوندهايى است كه از اين طريق ميان دو طايفه برقرارمى شود, مانند پيوند انسان با نزديكان همسرش .
در پـايـان آيـه به عنوان تاكيد بر مسائل گذشته , مى فرمايد: ((و پروردگار توهمواره توانا بوده و هست )) (وكان ربك قديرا).
(آيـه )ـسرانجام در اين آيه انحراف مشركان را از اصل توحيد, از طريق مقايسه قدرت بتها با قدرت پـروردگار كه نمونه هاى آن در آيات قبل گذشت روشن مى سازد, مى گويد: ((و آنها معبودهايى جز خدا مى پرستند كه نه سودى به آنهامى رساند و نه زيانى )) (ويعبدون من دون اللّه ما لا ينفعهم ولا يضرهم ).
مـسلم است تنها وجود سود و زيان نمى تواند معيار پرستش باشد, ولى قرآن با اين تعبير بيانگر اين نـكـتـه اسـت كـه آنـها هيچ بهانه اى براى اين پرستش ندارندچرا كه بتها موجوداتى هستند كاملا بى خاصيت و فاقد هرگونه ارزش و تاثير مثبت يا منفى .
در پـايـان آيه اضافه مى كند: ((و كافران هميشه در برابر پروردگارشان (در طريق كفر) پشتيبان يكديگرند)) (وكان الكافر على ربه ظهيرا).
و نـيـروهـايى را كه مى بايست در مسير ((اللّه )) بسيج كنند, بر ضد آيين خدا وپيامبرش و مؤمنان راستين بسيج مى نمايند.