بازگشت

(آيه )ـ پاداش من هدايت شماست


از آنجا كه در آيات گذشته سخن از اصرار بت پرستان بر پرستش بتهايى بودكه مطلقا سود و زيانى ندارند, در اين آيه اشاره به وظيفه پيامبر(ص ) در برابر اين متعصبان لجوج كرده , مى گويد: ((ما تو را جز به عنوان بشارت دهنده و انذار كننده نفرستاديم )) (وما ارسلناك الا مبشرا ونذيرا).
اگر آنها دعوت تو را نپذيرفتند ايرادى بر تو نيست , تو وظيفه خود را كه بشارت و انذار است انجام دادى .
ايـن سـخـن هـم وظـيفه پيامبر را مشخص مى كند و هم تسلى خاطرى براى اواست , و هم نوعى تهديد و بى اعتنايى به اين گروه گمراه مى باشد.
(آيـه )ـسـپـس بـه پـيامبر(ص ) دستور مى دهد كه به آنها ((بگو: من در برابر آن (ابلاغ آيين خدا) هيچ گونه پاداشى از شما نمى طلبم )) (قل ما اسـلكم عليه من اجر).
بعد اضافه مى كند: ((مگر كسى كه بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزيند)) اين پاداش من است (الا من شا ان يتخذ الى ربه سبيلا ).
يـعـنـى تـنها اجر و پاداش من هدايت شماست , آن هم از روى اراده و اختيار نه اكراه واجبار, و اين تـعـبير نهايت لطف و محبت پيامبر(ص ) را نسبت به پيروانش روشن مى سازد, چرا كه مزد خود را سعادت و خوشبختى آنان مى شمرد.
(آيـه )ـاين آيه تكيه گاه اصلى پيامبر را روشن مى سازد, مى فرمايد: ((وتوكل بر خداوندى كن كه زنده است و هرگز نمى ميرد)) (وتوكل على الحى الذى لا يموت ).
بـا داشتن اين تكيه گاه و پناهگاه نه نيازى به اجر و پاداش آنها دارى , و نه وحشتى از ضرر و زيان و توطئه آنان .
و اكنون كه چنين است ((تسبيح و حمد او به جا آور)) از نقصها منزه بشمر, و دربرابر همه كمالات او را ستايش كن (وسبح بحمده ).
سـپس اضافه مى كند: از كارشكنى و توطئه هاى دشمنان نگران مباش ((همين بس كه خداوند از گناهان بندگانش آگاه است )) و به موقع حساب آنها را مى رسد(وكفى به بذنوب عباده خبيرا).
(آيـه )ـايـن آيـه بـيـان قدرت پروردگار در پهنه جهان هستى است و توصيف ديگرى است از اين تكيه گاه مطمئن , مى فرمايد: ((او كسى است كه آسمانها و زمين وآنچه را در ميان آن دو است در شش روز [ شش دوران ] آفريد)) (الذى خلق السموات والا رض وما بينهما فى ستة ايام ).
((سپس بر عرش قدرت قرار گرفت )) و به تدبير عالم پرداخت (ثم استوى على العرش ).
كـسـى كـه داراى اين قدرت وسيع است مى تواند متوكلان بر خود را در برابر هرخطر و حادثه اى حفظ كند.
و در پايان آيه اضافه مى كند: ((او خداوند رحمان است )) (الرحمن ).
كـسى كه رحمت عامش همه موجودات را در بر گرفته , و مطيع و عاصى ومؤمن و كافر از خوان نعمت بى دريغش بهره مى گيرند.
اكـنون كه خدايى دارى بخشنده و قادر و توانا, اگر چيزى مى خواهى ((از اوبخواه كه از همه چيز آگاه است )) (فسئل به خبيرا).
(آيـه )ـاز آنجا كه در آيات پيشين سخن از عظمت و قدرت خدا بود و هم وسعت رحمت او در اين آيـه مى افزايد: ((و هنگامى كه به آنها گفته شود براى خداوند رحمان (كه سراسر وجود شما غرق رحـمـت اوسـت ) سـجـده كـنـيد آنها (ازروى كبر و غرور, و يا از سر استهزا) مى گويند: رحمان چيست ))؟ (واذا قيل لهم اسجدوا للرحمن قالوا وما الرحمن ) ما اصلا ((رحمان )) را نمى شناسيم .
((آيا ما براى چيزى سجده كنيم كه تو به ما دستور مى دهيد))؟! (انسجد لماتامرنا).
ما زير بار هيچ كس نمى رويم و تابع فرمان اين و آن نخواهيم شد!.
((اين سخن را مى گويند ((و بر نفرت و دوريشان از خدا افزوده مى شود))(وزادهم نفورا).
(آيـه )ـايـن آيه در حقيقت پاسخى است به سؤال آنها كه مى گفتند: رحمان چيست ؟ هر چند آنها اين سخن را از روى سخريه مى گفتند اما قرآن پاسخ جدى به آنها داده , مى فرمايد: ((پربركت و با عظمت است آن خدايى كه در آسمان منزلگاههايى قرار داد)) (تبارك الذى جعل فى السما بروجا).
بـرجـهـاى آسـمـانى اشاره به صورتهاى مخصوص فلكى است كه خورشيد وماه در هر فصل و هر موقعى از سال در برابر يكى از آنان قرار مى گيرند مثلا مى گويندخورشيد در برج ((حمل )) قرار گرفته , يعنى محاذى ((صورت فلكى حمل )) مى باشد,و يا ((قمر)) در ((عقرب )) است , يعنى كره ماه برابر صورت فلكى ((عقرب )) واقع شده .
بـه اين ترتيب آيه اشاره به منزلگاههاى آسمانى خورشيد و ماه كرده , و به دنبال آن اضافه مى كند: ((و در ميان آن چراغ روشن و ماه تابانى آفريد)) (وجعل فيهاسراجا وقمرا منيرا).
آيـا بـا ايـن همه نشانه هاى روشن , با اين منازل بديع و دقيق خورشيد و ماه بازاو را نمى شناسيد و مى گوييد: ((ما الرحمن ))؟!.
(آيـه )ـدر اين آيه باز به معرفى پروردگار عالم ادامه داده و بخش ديگرى از نظام هستى را بازگو كـرده , مـى گويد: ((و او همان كسى است كه شب و روز راجانشين يكديگر قرار داد, براى آنها كه بـخواهند متذكر شوند و يا بخواهندشكرگذارى كنند)) (وهو الذى جعل الليل والنهار خلفة لمن اراد ان يذكر او ارادشكورا).
نـظـام بـديعى كه اگر نبود, زندگى انسان بر اثر شدت نور و حرارت يا تاريكى وظلمت به تباهى مى كشيد, براى آنها كه مى خواهند خدا را بشناسند دليل جالبى است .