بازگشت

تبديل سيئات به حسنات


در اينجا چند تفسير است كه همه مى تواند قابل قبول باشد:
1ـ هـنـگـامـى كـه انسان توبه مى كند و ايمان به خدا مى آورد, سيئات اعمالش در آينده تبديل به حسنات مى شود, اگر در گذشته مرتكب قتل نفس مى شد درآينده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جاى آن مى گذارد.
2ـ ديـگر اين كه خداوند به لطف و كرم و فضل و انعامش بعد از توبه كردن سيئات اعمال او را محو مى كند, و به جاى آن حسنات مى نشاند.
3ـ سـومـين تفسير اين كه منظور از سيئات آثار سوئى است كه از آن بر روح وجان انسان نشسته , هـنگامى كه توبه كند و ايمان آورد آن آثار سؤ از روح و جانش برچيده مى شود, و تبديل به آثار خير مى گردد.
(آيه )ـاين آيه در حقيقت چگونگى توبه صحيح را تشريح كرده , مى گويد:((و كسى كه توبه كند و عـمـل صالح انجام دهد, بسوى خدا بازگشت مى كند)) و پاداش خود را از او مى گيرد (ومن تاب وعمل صالحا فانه يتوب الى اللّه متابا).
يـعـنى , توبه و ترك گناه بايد تنها به خاطر زشتى گناه نباشد بلكه علاوه بر آن انگيزه اش خلوص نيت و بازگشت به سوى پروردگار باشد.
(آيه )ـنهمين صفت برجسته عبادالرحمن احترام و حفظ حقوق ديگران است ((آنها كسانى هستند كـه هرگز شهادت به باطل نمى دهند)) (والذين لا يشهدون الزور) و در مجالس باطل نى حضور پيدا نمى كنند.
به اين ترتيب عبادالرحمن و بندگان خاص خدا نه شهادت به دروغ مى دهند,و نه در مجالس لهو وبـاطـل و گـنـاه حـضـور مى يابند, چرا كه حضور در اين مجالس علاوه بر امضاى گناه , مقدمه آلودگى قلب و روح است .
سـپـس در ذيـل آيه به دهمين صفت برجسته آنان كه داشتن هدف مثبت درزندگى است اشاره كـرده , مـى گـويـد: ((و آنـها هنگامى كه با لغو و بيهودگى برخوردكنند, بزرگوارانه از كنار آن مى گذرند)) (واذا مروا باللغو مروا كراما).
در حقيقت آنها نه در مجلس باطل حضور پيدا مى كنند و نه آلوده لغو وبيهودگى مى شوند.
(آيـه )ـيـازدهـمـيـن صفت اين گروه از بندگان خاص خدا, داشتن چشم بينا,و گوش شنوا به هـنـگـام بـرخـورد بـا آيـات پـروردگار است , مى فرمايد: ((و آنها كسانى هستند كه هرگاه آيات پـروردگارشان به آنها يادآورى شود كر و كور روى آن نمى افتند))! (والذين اذا ذكروا بايات ربهم لم يخروا عليها صما وعميانا).
مسلما منظور اشاره به عمل كفار نيست , چرا كه آنها به آيات الهى اصلااعتنايى ندارند, بلكه منظور گـروه مـنـافقان يا به ظاهر مسلمانان قشرى است كه چشم و گوش بسته بر آيات خدا مى افتند بى آنكه حقيقت آن را درك كنند, و در عمل از آن الهام گيرند.
اصولا درك آگاهانه از مذهب سرچشمه اصلى مقاومت و پايدارى وايستادگى است , چرا كه چشم و گوش بستگان را به آسانى مى توان فريب داد, و باتحريف مذهب از مسير اصلى منحرف ساخت , و آنها را به وادى كفر و بى ايمانى وضلالت كشاند.
(آيـه )ـيازدهمين ويژگى اين مؤمنان راستين آن است كه توجه خاصى به تربيت فرزند و خانواده خـويـش دارنـد و براى خود در برابر آنها مسؤوليت فوق العاده اى قائلند ((و آنها پيوسته (از درگاه خدا مى خواهند و) مى گويند:پروردگارا! از همسران و فرزندان ما كسانى قرار ده كه مايه روشنى چشم ما گردند))!(والذين يقولون ربنا هب لنا من ازواجنا وذرياتنا قرة اعين ).
بـديـهـى است منظور اين نيست كه تنها در گوشه اى بنشينند و دعا كنند, بلكه دعا دليل شوق و عشق درونيشان بر اين امر است , و رمز تلاش و كوشش .
و بالاخره دوازدهمين وصف برجسته اين بندگان خالص خدا كه از يك نظرمهمترين اين اوصاف اسـت ايـن كـه آنـهـا هرگز به اين قانع نيستند كه خود راه حق رابسپرند بلكه همتشان آن چنان والاست كه مى خواهند امام و پيشواى جمعيت مؤمنان باشند و ديگران را نيز به اين راه دعوت كنند .
آنـهـا چـون زاهـدان گـوشـه گـير و منزوى , تنها گليم خويش را از آب بيرون نمى كشند, بلكه سعيشان اين است كه بگيرند غريق را!.
لـذا در پـايـان آيه مى فرمايد: آنها كسانى هستند كه مى گويند: ((پروردگارا! ما راامام و پيشواى پرهيزكاران قرار ده )) (واجعلنا للمتقين اماما).
آرى ! آنـهـا بـنـدگـان خاص رحمانند, و همان گونه كه رحمت عام خدا همگان رافرا مى گيرد, رحـمت اين بندگان خدا نيز از جهاتى عام است , علم و فكر و بيان و قلم و مال و قدرتشان پيوسته در مسير هدايت خلق خدا كار مى كند آنها سرمشقهايى براى پرهيزكاران محسوب مى شوند.
(آيه )ـبعد از تكميل اين اوصاف دوازده گانه اشاره به اين بندگان خاص خدا با تمام اين ويژگيها كـرده , و در يك جمع بندى كوتاه پاداش الهى آنان را چنين بيان مى كند: ((آنها كسانى هستند كه درجـات عـالـى بـهشت در برابر صبر و استقامتشان به آنها پاداش داده مى شود)) (اولئك يجزون الغرفة بما صبروا).
((صـبـر)) وصـف تـازه اى نـيست بلكه ضامن اجراى تمام اوصاف گذشته است ودر اينجا مفهوم وسـيـعى دارد كه شكيبايى و استقامت در برابر مشكلات راه اطاعت پروردگار و جهاد و مبارزه با هوسهاى سركش و ايستادگى در مقابل عوامل گناه همه در آن جمع است .
سـپـس اضـافه مى كند: ((در آن غرفه هاى بهشتى با تحيت و سلام روبرومى شوند)) (ويلقون فيها تحية وسلا ما).
بهشتيان به يكديگر تحيت و سلام مى گويند و فرشتگان به آنها, و از همه بالاتر خداوند به آنها سلام و تحيت مى گويد.
(آيـه )ـسپس براى تاكيد بيشتر مى فرمايد: ((جاودانه در آن خواهند ماند,چه قرارگاه خوب و چه محل اقامت زيبايى ))؟ (خالدين فيها حسنت مستقراومقاما).