بازگشت

(آيه )ـ جنايات و اعمال بي رويه قوم عاد


اكنون نوبت به قوم ((عاد)) و پيامبرشان ((هود)) مى رسد كه گوشه اى از زندگى وسرنوشت آنها و درسهاى عبرتى را كه در آن نهفته است ضمن هيجده آيه بيان مى كند.
نـخـسـت مـى فـرمـايـد: ((قـوم (سـركـش ) عاد فرستادگان خدا را تكذيب كردند))(كذبت عاد المرسلين ).
گـرچـه آنها تنها هود را تكذيب كردند اما چون دعوت هود دعوت همه پيامبران بود در واقع همه انبيا را تكذيب كرده بودند.
(آيـه )ـبـعـد از ذكـر ايـن اجمال به تفصيل پرداخته , مى گويد: ((در آن هنگام كه برادرشان هود گفت , آيا تقوا پيشه نمى كنيد))؟ (اذقال لهم اخوهم هود الا تتقون ).
او در نـهـايـت دلـسـوزى و مهربانى همچون يك ((برادر)) آنها را به توحيد و تقوادعوت كرد و به همين دليل كلمه ((اخ )) (برادر) بر او اطلاق شده است .
(آيه )ـسپس افزود: ((من براى شما فرستاده امينى هستم )) (انى لكم رسول امين ).
سـابقه زندگى من در ميان شما گواه اين حقيقت است كه هرگز راه خيانت نپوييدم وجز حق و صداقت در بساط نداشتم .
(آيه )ـباز تاكيد مى كند اكنون كه چنين است و شما هم به خوبى آگاهيد((پس تقواى الهى پيشه كنيد و از من اطاعت نماييد)) كه اطاعتم اطاعت خداست (فاتقوا اللّه واطيعون ).
(آيه )ـو اگر فكر مى كنيد من سوداى مال در سر مى پرورانم و اينها مقدمه رسيدن به مال و مقامى اسـت بـدانيد ((من (كوچكترين ) اجرى در برابر اين دعوت ازشما نمى خواهم )) (وما اسئلكم عليه من اجر).
((اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالميان است )) (ان اجرى الا على رب العالمين ).
هـمـه بركات و نعمتها از اوست و من اگر چيزى مى خواهم از او مى خواهم , كه پروردگار همه ما اوست .
(آيـه )ـقـرآن در ايـن بخش از سرگذشت هود و قوم عاد بر چهار قسمت تكيه كرده است : نخست محتواى دعوت هود كه در ضمن آيات گذشته خوانديم .
سـپـس بـه انـتقاد از كژيها و اعمال نادرست آنها پرداخته و سه موضوع را به آنهايادآورى مى كند, مـى گويد: ((آيا شما بر هر مكان مرتفعى نشانه اى از روى هوى وهوس مى سازيد))؟! (اتبنون بكل ريع آية تعبثون ).
اين قوم متمكن و ثروتمند براى خودنمايى و تفاخر بر ديگران بناهايى برنقاط مرتفع كوهها و تپه ها, (هـمـچـون بـرج و مـانـند آن ) مى ساختند كه هيچ هدف صحيحى براى آن نبود جز اين كه توجه ديگران را به آن جلب كنند و قدرت و نيروى خود را به رخ سايرين بكشند.
(آيـه )ـبـار ديگر به انتقاد ديگرى از آنها پرداخته , مى گويد: ((شما قصرها وقلعه هاى زيبا و محكم مـى سـازيد, آن چنان كه گويى در دنيا جاودانه خواهيد ماند))(وتتخذون مصانع لعلكم تخلدون ) آرى ! چنين ساختمانهاى غفلت زا و غرورآفرين مسلما مذموم است .
در حـديـثـى از پيامبراسلام (ص ) مى خوانيم كه فرمود: ((هر بنايى در روز قيامت وبال صاحب آن است , مگر آن مقدار كه انسان از آن ناگزير است ))!.
(آيـه )ـسـپـس بـه انـتـقـاد ديـگـر در رابطه با بى رحمى قوم عاد به هنگام نزاع وجدال پرداخته , مـى گـويـد: ((شما به هنگامى كه كسى را مجازات مى كنيد از حد تجاوزكرده و همچون جباران كيفر مى دهيد)) (واذا بطشتم بطشتم جبارين ).
ممكن است كسى كارى كند كه مستوجب عقوبت باشد, اما هرگز نبايد قدم از جاده حق و عدالت فراتر نهيد.
ايـن سـه آيـه نشان مى دهد كه آن چنان عشق دنيا بر آنها مسلط شده بود كه ازراه و رسم بندگى خارج شده و در دنياپرستى غرق بودند.
(آيـه )ـبعد از بيان اين انتقادهاى سه گانه بار ديگر آنها را به تقوا دعوت كرده , مى گويد: ((اكنون كه چنين است تقوا پيشه كنيد و از خدا بترسيد و دستور مرااطاعت نماييد)) (فاتقوا اللّه واطيعون ).
(آيـه )ـسـپس به بخش سوم از بيان هود مى رسيم كه تشريح نعمتهاى الهى بر بندگان است , تا از اين راه , حس شكرگزارى آنها را تحريك كند, شايد به سوى خدا آيند.
و در ايـن زمينه از روش اجمال و تفصيل كه براى دلنشين كردن بحثها بسيارمفيد است استفاده مـى كـنـد, نـخـسـت روى سـخن را به آنها كرده , مى گويد: ((و ازخدايى بپرهيزيد كه شما را به نـعمتهايى كه مى دانيد امداد كرد)) و بطور مداوم ومنظم آنها را در اختيار شما نهاد (واتقوا الذى امدكم بما تعلمون ).
(آيـه )ـسـپس بعد از اين بيان كوتاه به شرح وتفصيل آن پرداخته ,مى گويد:((شما را به چهارپايان و پسران (لايق و برومند) امداد كرد)) (امدكم بانعام وبنين ).
(آيـه )ـبعد مى افزايد: ((و باغهاى خرم و سرسبز و چشمه هاى آب جارى ))در اختيارتان قرار داديم (وجنات وعيون ).
و به اين ترتيب زندگى شما را هم از نظر نيروى انسانى , هم كشاورزى وباغدارى , و هم دامدارى و وسائل حمل و نقل پربار ساختيم , ولى چه شد كه بخشنده اين همه نعمتها را فراموش كرديد, شب و روز بر سر سفره او نشستيدو او را نشناختيد.
(آيـه )ـسـپـس بـه آخـرين مرحله از سخنانش پرداخته و آنها را به كيفر الهى تهديد و انذار كرده , مـى گويد: اگر كفران كنيد ((من بر شما از عذاب روز بزرگ مى ترسم )) (انى اخاف عليكم عذاب يوم عظيم ).
روزى كـه نتيجه آن همه ظلم و ستم و غرور و استكبار و هوى پرستى وبيگانگى از پروردگار را با چشم خود خواهيد ديد.