بازگشت

(آيه )ـ اگر قرآن بر عجم نازل شده بود


در ايـنجا آيات نخست به يكى ديگر از بهانه هاى احتمالى كفار و پيشگيرى ازآن پرداخته و بحثى را كه در آيات گذشته در باره نزول قرآن به زبان عربى مبين آمده است تكميل مى كند.
مى فرمايد: ((و اگر ما اين قرآن را بر بعضى از مردم عجم (غيرعرب و غيرفصيح ) نازل مى كرديم )) (ولو نزلناه على بعض الا عجمين ).
(آيه )ـ((و او اين آيات را بر آنها مى خواند هرگز به وى ايمان نمى آوردند))(فقراه عليهم ما كانوا به مؤمنين ).
يعنى S( نژادپرستى و تعصبهاى قومى آنها به قدرى شديد است كه اگر قرآن برفردى غير عرب نازل مـى شد, امواج تعصبها مانع از پذيرش آن مى گرديد, تازه حالاكه بر مردى شريف از خانواده اصيل عـربـى , و با بيانى رسا و گويا, نازل شده , و دركتب آسمانى پيشين نيز بشارت آن آمده , و علماى بـنـى اسرائيل نيز به آن گواهى داده اند, بسيارى از آنها ايمان نمى آورند, چه رسد اگر پيامبرشان اصلا چنين شرايطى را نداشت .
(آيه )ـسپس براى تاكيد بيشتر مى افزايد: ((اين گونه ما قرآن را در دلهاى مجرمان وارد مى كنيم )) (كذلك سلكناه فى قلوب المجرمين ).
با بيانى رسا, و با زبان مردى كه از ميان خودشان برخاسته است و با تمام شرايطى كه پذيرش آن را سهل و آسان و مطبوع سازد ولى اين دلهاى بيمار ازپذيرش آن , امتناع مى كنند.
(آيه )ـلذا مى فرمايد: با اين حال اين قوم لجوج ((به آن ايمان نمى آورند, تاعذاب دردناك را با چشم خود ببينند)) (لا يؤمنون به حتى يروا العذاب الا ليم ).
(آيه )ـرى آنها ايمان نمى آورند ((تا عذاب الهى ناگهانى و بطورغافلگيرانه و در حالى كه آنها توجه ندارند دامانشان را فرو گيرد)) (فياتيهم بغتة وهم لا يشعرون ).
بـدون شـك مـنـظور از اين عذاب الهى كه آنها را ناگهانى فرو مى گيرد, عذابهاى دنيا و بلاهاى نابودكننده و مجازات ((استيصال )) است .
(آيـه )ـلـذا بـه دنـبـال آن مـى فـرمايد: در اين حال آنها به خود مى آيند و ازگذشته ننگين خود پـشـيـمان , و از آينده وحشتناك خويش سخت نگران مى شوند و((مى گويند: آيا به ما مهلت داده مى شود)) تا ايمان بياوريم و گذشته خراب خود راآباد سازيم ؟! (فيقولوا هل نحن منظرون ) اما اين تقاضا هرگز پذيرفته نخواهد شد.