بازگشت

(آيه )ـ توطئه نه گروهك مفسد در وادي القري


در ايـنجا بخش ديگرى از داستان صالح و قومش را مى خوانيم كه بخش گذشته را تكميل كرده و پـايـان مى دهد, و آن مربوط به توطئه قتل صالح از ناحيه نه گروهك كافر و منافق و خنثى شدن توطئه آنهاست .
مى گويد: ((در آن شهر (وادى القرى ) نه گروهك بودند كه (هميشه ) فساد درزمين مى كردند و اصلاح نمى كردند)) (وكان فى المدينة تسعة رهط يفسدون فى الا رض ولا يصلحون ).
(آيـه )ـمسلما با ظهور صالح و آيين پاك و مصلح او, عرصه بر اين گروهكها تنگ شد, اينجا بود كه طـبـق ايـن آيـه ((گـفـتند: بياييد قسم ياد كنيد به خدا كه بر او [ صالح ] و خانواده اش شبيخون مى زنيم (و آنها را به قتل مى رسانيم ) سپس به ولى دم او مى گوييم : ما هرگز از هلاكت خانواده او خـبر نداشتيم و در اين گفتار خودصادق هستيم ))! (قالوا تقاسموا باللّه لنبـيتـنه واهله ثم لنقولن لوليه ما شهدنامهلك اهله وانا لصادقون ).
(آيـه )ـهـنـگـامـى كه آنها در گوشه اى از كوه بر سر راه صالح به معبدش كمين كرده بودند كوه ريـزش كـرد و صـخره عظيمى از بالاى كوه سرازير شد و آنها را درلحظه اى كوتاه در هم كوبيد و نابود كرد!.
لذا قرآن مى گويد: ((آنها نقشه مهمى كشيدند و ما هم نقشه مهمى كشيديم , در حالى كه آنها خبر نداشتند))! (ومكروا مكرا ومكرنا مكرا وهم لا يشعرون ).
(آيـه )ـسـپس مى افزايد: ((پس بنگر كه عاقبت توطئه و مكر آنها چگونه بودكه ما همه آنها و تمام قـوم و طـرفـداران آنـهـا را نـابود كرديم ))؟! (فانظر كيف كان عاقبة مكرهم انا دمرناهم وقومهم اجمعين ).
(آيـه )ـسـپـس قـرآن در مـورد چگونگى هلاكت و سرانجام آنها چنين مى گويد: ((پس ببين اين خانه هاى آنهاست كه به خاطر ظلم و ستمشان (ساقط شده و) خالى مانده ))! (فتلك بيوتهم خاوية بما ظلموا).
آرى ! آتش ظلم و ستم در آنها افتاد و همه را سوزاند و ويران كرد.
((در ايـن مـاجرا درس عبرت و نشانه روشنى است (از پايان كار ظالمان وقدرت پروردگار) براى كسانى كه مى دانند)) (ان فى ذلك لا ية لقوم يعلمون ).
(آيه )ـاما در اين ميان خشك و تر با هم نسوختند و بى گناه به آتش گنهكارنسوخت ((ما كسانى را كـه ايمان آورده , و تقوا پيشه كرده بودند نجات داديم )) و آنهاهرگز به سرنوشت شوم بدكاران گرفتار نشدند)) (وانجينا الذين آمنوا وكانوا يتقون ).