بازگشت

(آيه )ـ حركت زمين , يك معجزه علمي قرآن


بـار ديـگـر در ايـنجا به مساله مبدا و معاد و نشانه هاى قدرت و عظمت خداونددر عالم هستى , و هـمـچـنين حوادث رستاخيز پرداخته چنين مى گويد: ((آيا نديدند كه ما شب را براى آرامش آنها قرار داديم )) (الم يروا انا جعلنا الليل ليسكنوا فيه ).
((و روز را روشنى بخش )) (والنهار مبصرا).
((در اين امور نشانه ها و دلائل روشنى است (از قدرت و حكمت پروردگار)براى كسانى كه آماده پذيرش ايمانند)) (ان فى ذلك لا يات لقوم يؤمنون ).
(آيه )ـاين آيه به رستاخيز و مقدمات آن مى پردازد و مى گويد: ((و (به خاطر بياوريد) روزى را كه در صـور دمـيده مى شود و تمام كسانى كه در آسمانها و درزمين هستند در وحشت فرو مى روند, جز كسانى كه خدا بخواهد, و همگى باخضوع در پيشگاه او حاضر مى شوند)) (ويوم ينفخ فى الصور ففزع من فى السموات ومن فى الا رض الا من شا اللّه وكل اتوه داخرين ).
از مجموعه آيات قرآن استفاده مى شود كه دو يا سه بار ((نفخ صور)) مى شود:يك بار در پايان دنيا و آستانه رستاخيز, كه وحشت همه را فرا مى گيرد.
بار دوم همگى با شنيدن آن قالب تهى مى كنند و مى ميرند.
بـار سـوم بـه هـنـگـام بـعث و نشور و قيام قيامت است كه با نفخ صور همه مردگان به حيات باز مى گردند و زندگى نوينى را آغاز مى كنند.
ولـى ظـاهـر آيـه نـشـان مى دهد كه در اينجا اشاره به نفخه اولى است كه در پايان جهان صورت مى گيرد.
(آيه )ـاين آيه اشاره به يكى ديگر از آيات عظمت خداوند در پهنه عالم هستى كرده , مى گويد: ((و كـوهـهـا را مـى بينى و آنها را ساكن و جامد مى پندارى درحالى كه مانند ابر در حركتند)) (وترى الجبال تحسبها جامدة وهى تمر مر السحاب ).
((اين صنع و آفرينش خداوندى است كه همه چيز را متقن آفريده )) (صنع اللّه التى اتقن كل شى ).
كـسـى كـه ايـن هـمـه حساب و نظم در برنامه آفرينش اوست ((مسلما از كارهايى كه شما انجام مى دهيد آگاه است )) (انه خبير بما تفعلون ).
آيـه فـوق از قـبـيـل آيـات تـوحيد و نشانه هاى عظمت خداوند در همين دنيااست و به ((حركت كره زمين )) كه براى ما محسوس نيست اشاره مى كند.
(آيه )ـدر آيات گذشته سخنى از اعمال بندگان و آگاهى خداوند نسبت به آن در ميان بود و در اين آيه سخن از پاداش عمل و ايمنى آنها از فزع روزقيامت است .
مـى فـرمـايد: ((كسانى كه حسنه وكار نيكى انجام دهند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت و آنها از وحشت در آن روز درامان خواهند بود)) (من جا بالحسنة فله خير منها وهم من فزع يومئذ آمنون ).
((حـسـنه )) در اينجا مفهوم وسيعى دارد كه همه اعمال نيك را در بر مى گيرد, ازجمله ايمان به خـدا و پـيامبر اسلام و ولايت ائمه : كه در راس هر كار نيك قرار دارد ومانع از آن نيست كه اعمال صالح ديگر نيز در آيه جمع باشد.
(آيـه )ـسـپـس به نقطه مقابل اين گروه پرداخته , مى گويد: ((و كسانى كه ((سيئه )) و كار بدى انجام دهند به رو در آتش افكنده مى شوند))! (ومن جا بالسيئة فكبت وجوههم فى النار).
و جـز ايـن توقعى نمى توانند داشته باشند ((آيا جزايى جز آنچه عمل مى كرديد خواهيد داشت ))؟! (هل تجزون الا ما كنتم تعملون ).
آنـها هنگامى كه مواجه با حق مى شدند, صورت خود را بر مى گرداندند و باهمان صورت از گناه استقبال مى كردند اكنون بايد گرفتار چنين مجازاتى شوند.