بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


در حـديـثى از پيامبر اسلام (ص ) مى خوانيم : ((كسى كه سوره قصص را بخواندبه تعداد هر يك از كسانى كه موسى را تصديق يا تكذيب كردند ده حسنه به او داده خواهد شد, و فرشته اى در آسمانها و زمين نيست مگر اين كه روز قيامت گواهى برصدق او مى دهد)).
بـديـهـى است اين همه اجر و پاداش از آن كسانى است كه اين سوره رامى خوانند و مى انديشند و برنامه عمل خويش قرار مى دهند.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ((طـا, سـيـن , مـيم )) (طسم ) اين چهاردهمين بار است كه با ((حروف مقطعه )) در آغاز سوره هاى قرآن روبه رو مى شويم , مخصوصا ((طسم )) سومين وآخرين بار است .
در مورد ((طسم )) از روايات متعددى بر مى آيد كه اين حروف علامتهاى اختصارى از صفات خدا, و يا مكانهاى مقدسى مى باشد, اما در عين حال مانع از آن تفسير معروف كه بارها بر روى آن تاكيد كـرده ايم نخواهد بود كه خداوند مى خواهداين حقيقت را بر همه روشن سازد كه اين كتاب بزرگ آسـمـانـى كـه سرچشمه انقلابى بزرگ در تاريخ بشر گرديد و برنامه كامل زندگى سعادتبخش انـسـانـهـا را در بـر دارد ازوسـيـله ساده اى همچون حروف ((الفبا)) تشكيل يافته كه هر كودكى مـى تـوانـد بـه آن تلفظ كند, اين نهايت عظمت است كه آن چنان محصول فوق العاده با اهميتى را ازچنين مواد ساده اى ايجاد كند كه همگان آن را در اختيار دارند.
(آيـه )ـو شـايـد بـه همين دليل بلافاصله بعد از اين حروف مقطعه سخن ازعظمت قرآن به ميان آورده , مـى گـويـد: ((ايـن (آيـات با عظمت ) آيات كتاب مبين (قرآن ) است )) (تلك آيات الكتاب المبين ) كتابى كه هم خود روشن است و هم روشنگر راه سعادت انسانها.
(آيه )ـقرآن بعد از ذكر اين مقدمه كوتاه وارد بيان سرگذشت ((موسى )) وفرعون شده , مى گويد: ((مـا بـه حـق بـر تـو (بـخـشـى ) از داستان موسى و فرعون رامى خوانيم براى گروهى كه ايمان مى آورند)) (نتلوا عليك من نبا موسى وفرعون بالحق لقوم يؤمنون ).
آرى ! هـدف اصـلـى از ايـن آيـات مـؤمنانند و اين تلاوت به خاطر آنها و براى آنهاصورت گرفته , مـؤمـنـانـى كـه مـى توانند از آن الهام گيرند و راه خود را به سوى هدف درميان انبوه مشكلات بگشايند.
(آيه )ـسپس به تفصيل آن پرداخته مى گويد: ((فرعون (استكبار وسلطه گرى و) برترى جويى در زمين كرد)) (ان فرعون علا فى الا رض ).
او بـنده ضعيفى بود كه بر اثر جهل و نادانى شخصيت خود را گم كرد و تا آنجاپيشرفت كه دعوى خدايى نمود.
به هر حال او براى تقويت پايه هاى استكبار خود به چند جنايت بزرگ دست زد.
نخست : ((اهل آن [ سرزمين ] را به گروههاى مختلفى تقسيم نمود)) (وجعل اهلها شيعا).
چرا كه حكومت يك اقليت ناچيز بر يك اكثريت بزرگ جز با برنامه ((تفرقه بينداز و حكومت كن )) امكان پذير نيست !.
آنـها هميشه از ((توحيد كلمه )) و ((كلمه توحيد)) وحشت داشته و دارند, آنها ازپيوستگى صفوف مردم به شدت مى ترسند.
آرى ! فرعون مخصوصا مردم مصر را به دو گروه مشخص تقسيم كرد:.
((قـبـطـيـان )) كـه بـومـيان آن سرزمين بودند, و تمام وسائل رفاهى و كاخها و ثروتهاو پستهاى حكومت در اختيار آنان بود.
و ((سبطيان )) يعنى مهاجران بنى اسرائيل كه به صورت بردگان و غلامان وكنيزان در چنگال آنها گرفتار بودند.
دومـيـن جـنـايـت او استضعاف گروهى از مردم آن سرزمين بود قرآن مى گويد:((آن چنان اين گـروه را به ضعف و ناتوانى كشانيد كه پسران آنها را سر مى بريد و زنان آنها را (براى خدمت ) زنده نگه مى داشت )) (يستضعف طائفة منهم يذبح ابناهم ويستحيى نساهم ).
فـرعـونـيـان بـراى تـضـعـيف بنى اسرائيل اين نقشه را طرح كرده بودند كه نسل ذكور آنها را كه مى توانست قيام كند و با فرعونيان بجنگد براندازند, و تنها دختران وزنان را كه به تنهايى قدرت بر قيام و مبارزه نداشتند براى خدمتكارى زنده بگذارند.
و در آخـرين جمله اين آيه به صورت يك جمع بندى و نيز بيان علت مى فرمايد: ((او بطور مسلم از مفسدان بود)) (انه كان من المفسدين ).
طبيعى است افراد برترى جو و خودپرست تنها حافظ منافع خويشند, و هرگزحفظ منافع شخصى , بـا حفظ منافع جامعه كه نياز به عدالت و فداكارى و ايثاردارد هماهنگ نخواهد بود, و بنابراين هر چه باشد نتيجه اش فساد است در همه ابعاد زندگى .
(آيه )ـدر اين آيه و آيه بعد خداوند پرده از روى اراده و مشيت خود درمورد مستضعفان برداشته و پنج امر را در اين زمينه بيان مى كند كه با هم پيوند وارتباط نزديك دارند.
1ـ ((ما مى خواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم )) و آنها را مشمول مواهب خود نماييم (ونريد ان نمن على الذين استضعفوا فى الا رض ).
2ـ ((و (ما مى خواهيم ) آنها را پيشوايان قرار دهيم )) (ونجعلهم ائمة ).
3ـ ((و آنها را وارثان (حكومت جباران ) قرار دهيم )) (ونجعلهم الوارثين ).
(آيـه )ـچـهـارم : آنها را نيرومند, قوى و صاحب قدرت ((و حكومتشان را درزمين پابرجا سازيم )) (ونمكن لهم فى الا رض ).
5ـ ((و بـه فـرعـون و هـامـان و لـشـكـريـانـشـان آنچه را از آنها [ بنى اسرائيل ] بيم داشتند نشان دهيم ))(ونرى فرعون وهامان وجنودهما منهم ما كانوا يحذرون ).
اين بشارتى است در زمينه پيروزى حق بر باطل و ايمان بر كفر.
ايـن بـشـارتى است براى همه انسانهاى آزاده و خواهان حكومت عدل و داد وبرچيده شدن بساط ظلم و جور.
نمونه اى از تحقق اين مشيت الهى , حكومت بنى اسرائيل و زوال حكومت فرعونيان بود.
ونمونه كاملترش حكومت پيامبر اسلام (ص ) ويارانش بعد از ظهور اسلام بود.
و نمونه گسترده تر آن ظهور حكومت حق و عدالت در تمام كره زمين به وسيله حضرت مهدى عج است .
الـبـتـه حـكـومـت جـهانى حضرت مهدى (عج ) در آخر كار هرگز مانع ازحكومتهاى اسلامى در مـقـيـاسـهاى محدودتر پيش از آن از طرف مستضعفان بر ضدمستكبران نخواهد بود, و هر زمان شرايط آن را فراهم سازند وعده حتمى و مشيت الهى درباره آنها تحقق خواهد يافت و اين پيروزى نصيبشان مى شود.