بازگشت

(آيه )ـ موسي در طريق حمايت از مظلومان


در ايـنـجـا با سومين بخش از سرگذشت پرماجراى موسى (ع ) روبه رو مى شويم كه در آن مسائلى مـربـوط به دوران بلوغ او و پيش از آن كه از ((مصر)) به ((مدين )) برود,و انگيزه هجرت او مطرح شده است .
نـخـسـت مـى گويد: ((و هنگامى كه (موسى ) نيرومند و كامل شد, حكمت ودانش به او داديم و ايـن گونه نيكوكاران را جزا مى دهيم )) (ولما بلغ اشده واستوى آتيناه حكما وعلما وكذلك نجزى المحسنين ).
مـنـظـور از ايـن عـلـم و حكمت , وحى و نبوت نيست , بلكه همان آگاهى وروشن بينى و قدرت برقضاوت صحيح , و مانند آن است كه خدا به عنوان پاكدامنى و درستى و نيكوكارى به موسى داد.به هر حال موسى ((در موقعى كه اهل شهر در غفلت بودند واردشهر شد)) (ودخل المدينة على حين غفلة من اهلها).
اين شهر به احتمال قوى پايتخت مصر بوده است .
به هر حال موسى وارد شهر شد و در آنجا با صحنه اى روبرو گرديد ((دو نفرمرد را ديد كه سخت با هم گلاويز شده اند و مشغول زد و خورد هستند كه يكى ازآنها از شيعيان و پيروان موسى بود و ديگرى از دشمنانش )) (فوجد فيها رجلين يقتتلا ن هذا من شيعته وهذا من عدوه ).
هنگامى كه مرد بنى اسرائيلى چشمش به موسى افتاد ((از موسى (كه جوانى نيرومند و قوى پنجه بود) عليه دشمنش تقاضاى كمك كرد)) (فاستغاثه الذى من شيعته على الذى من عدوه ).
مـوسى (ع ) به يارى او شتافت تا او را از چنگال اين دشمن ظالم ستمگر كه بعضى گفته اند يكى از طباخان فرعون بود و مى خواست مرد بنى اسرائيلى را براى حمل هيزم به بيگارى كشد نجات دهد ((در ايـنـجا موسى مشتى محكم بر سينه مردفرعونى زد اما همين يك مشت كار او را ساخت و بر زمين افتاد و مرد)) (فوكزه موسى فقضى عليه ).
بـدون شـك مـوسـى قصد كشتن مرد فرعونى رانداشت S( لذا بلافاصله موسى ((گفت : اين از عمل شـيطان بود, چرا كه او دشمن گمراه كننده آشكارى است )) (قال هذا من عمل الشيطان انه عدو مضل مبين ).
او مـى خـواسـت دست مرد فرعونى را از گريبان بنى اسرائيلى جدا كند, هرچند گروه فرعونيان مستحق بيش از اين بودند, اما در آن شرايط اقدام به چنين كارى مصلحت نبود.
(آيـه )ـسـپس قرآن از قول موسى چنين مى گويد: ((او گفت : پروردگارا! من به خويشتن ستم كـردم , مرا ببخش , پس خداوند او را بخشيد, كه او غفور رحيم است )) (قال رب انى ظلمت نفسى فاغفرلى فغفر له انه هو الغفور الرحيم ).
مـسـلما موسى در اينجا گناهى مرتكب نشد, بلكه در واقع ترك اولائى از اوسر زد كه نمى بايست چنين بى احتياطى كند.
(آيـه )ـمـوسـى ((عـرض كـرد: پـروردگـارا! به شكرانه نعمتى كه به من دادى (و مرا در چنگال دشـمنان گرفتار نساختى ) هرگز پشتيبان مجرمان نخواهم بود)) (قال رب بما انعمت على فلن اكون ظهـيرا للمجرمين ).
مـنـظورش از اين جمله اين بود كه من هرگز با فرعونيان مجرم و گنهكارهمكارى نخواهم كرد بلكه در كنار ستمديدگان بنى اسرائيل خواهم بود