بازگشت

(آيه )ـ ((ذوالقرنين ))


سفر خود را به غرب پايان داد سپس عزم شرق كرد آن گونه كه قرآن مى گويد:((سپس از اسباب و وسائلى كه در اختيار داشت مجددا بهره گرفت )) (ثم اتبع سببا).
(آيـه )ـ((و هـمـچـنـان بـه راه خود ادامه داد تا به خاستگاه خورشيد رسيد))(حتى اذا بلغ مطلع الشمس ).
((درآنـجـا مـشاهده كرد كه خورشيد بر جمعيتى طلوع مى كند كه جز آفتاب براى آنها پوششى قرار نداده بوديم )) (وجدها تطلع على قوم لم نجعل لهم من دونها سترا).
ايـن جـمـعـيـت در مـرحـلـه اى بـسيار پايين از زندگى انسانى بودند, تا آنجا كه برهنه زندگى مى كردند, و يا پوشش بسيار كمى كه بدن آنها را از آفتاب نمى پوشانيد, داشتند.
(آيـه )ـرى ! ((ايـن چـنـيـن بود كار ذوالقرنين , وما به خوبى مى دانيم اوچه امكاناتى براى (پيشبرد اهداف خود) در اختيار داشت )) (كذلك وقد احطنا بمالديه خبرا).