بازگشت

منزلگاه افراد بي ايمان


بـه تناسب بحثى كه در گذشته از سد ذوالقرنين و درهم كوبيدن آن در آستانه رستاخيز به ميان آمد, در اينجا به مسائل مربوط به قيام قيامت ادامه داده چنين مى گويد: ((و در آن روز (كه جهان پايان مى گيرد) ما آنها را چنان رها مى كنيم كه درهم موج مى زنند)) (وتركنا بعضهم يومئذ يموج فى بعض ).
تـعـبـير به ((يموج ))يا به خاطر فزونى و كثرت انسانها در آن صحنه است و يا به خاطر اضطراب و لرزه اى است كه به اندام انسانها در آن روز مى افتد, گوئى همچون امواج آب پيكر آنها مى لرزد.
سپس اضافه مى كند: ((و در صور [ شيپور] دميده مى شود, و ما همه را(حيات نوين مى بخشيم و) جمع مى كنيم )) (ونفخ فى الصور فجمعناهم جمعا).
بدون شك همه انسانها در آن صحنه , جمع خواهند بود, و احدى از اين قانون مستثنا نيست .
از مـجـمـوع آيـات قرآن به خوبى استفاده مى شود كه در پايان جهان و آغازجهان ديگر, دو تحول عظيم انقلابى در عالم رخ مى دهد: نخستين تحول , فناى موجودات و انسانها در يك برنامه ضربتى اسـت , و دومـيـن بـرنامه كه معلوم نيست چه اندازه با برنامه نخست فاصله دارد, برانگيخته شدن مـردگـان آن هـم بـا يـك برنامه ضربتى ديگر است , كه از اين دو برنامه در قرآن به عنوان ((نفخ صور)) (دميدن درشيپور) تعبير شده است .
(آيـه )ـسـپـس به شرح حال كافران مى پردازد, هم عاقبت اعمالشان و هم صفاتى را كه موجب آن سـرنـوشـت مـى گـردد بـيان كرده , و چنين مى گويد: ((ما جهنم رادر آن روز به كافران عرضه مى داريم )) (وعرضنا جهنم يومئذ للكافرين عرضا).
جـهـنـم بـا عـذابـهاى رنگارنگ و مجازاتهاى مختلف دردناكش در برابر آنها كاملاظاهر و آشكار مى شود كه همين مشاهده و ظهورش در برابر آنان خود عذابى است دردناك و جانكاه , تا چه رسد به اين كه گرفتار آن شوند.
(آيـه )ـكـافـران كيانند و چرا گرفتار چنان سرنوشتى مى شوند؟ در يك جمله كوتاه آنها را چنين مـعـرفى مى كند: ((همانها كه پرده اى چشمانشان را از ياد من پوشانده بود)) (الذين كانت اعينهم فى غطا عن ذكرى ).
((و (همانها كه گوش داشتند اما) قدرت شنوايى نداشتند)) (وكانوا لا يستطيعون سمعا).
در حـقـيقت آنها مهمترين وسيله حقجوئى و درك واقعيات و آنچه عامل سعادت و شقاوت انسان مى شود را از كار انداخته بودند.
آرى ! چهره حق آشكاراست , و همه چيز اين جهان با انسان سخن مى گويدتنها يك چشم بينا و يك گوش شنوا لازم است و بس .
(آيـه )ـايـن آيـه به يك نقطه انحراف فكرى آنها كه پايه اصلى انحرافات ديگرشان بوده است اشاره كـرده , مـى گـويد: ((آيا كافران پنداشتند مى توانند بندگانم رابه جاى من ولى و سرپرست خود انتخاب كنند)) (افحسب الذين كفروا ان يتخذواعبادى من دونى اوليا).
آيا اين بندگانى كه معبود واقع شدند همچون مسيح و فرشتگان هر قدرمقامشان والا باشد از خود چـيزى دارند كه بتوانند از ديگران حمايت كنند؟ يا به عكس , خود آنها هم هر چه داشتند از ناحيه خدا بود, حتى خودشان نيز نيازمند به هدايت او بودند اين حقيقتى است كه آنها فراموشش كردند و در شرك فرو رفتند.
در پـايـان آيه براى تاكيد بيشتر مى فرمايد: ((ما جهنم را براى پذيرايى كافران آماده كرده ايم )) (انا اعتدنا جهنم للكافرين نزلا ).