بازگشت

موسي پيامبري مخلص و برگزيده


اين آيه و دو آيه بعد اشاره كوتاهى به موسى (ع ) دارد كه فرزندى است ازدودمان ابراهيم . نـخـست روى سخن را به پيامبراسلام (ص ) كرده , مى گويد: ((و در اين كتاب (آسمانى ) از موسى ياد كن )) (واذكر فى الكتاب موسى ).
سپس پنج قسمت از مواهبى را كه به اين پيامبر بزرگ مرحمت فرمودبازگو مى كند:.
1ـ او به خاطر اطاعت و بندگى خدا به جايى رسيد كه , پروردگار او را خالص و پاك ساخت به اين ترتيب ((كه او مخلص بود)) (انه كان مخلصا).
و مـسـلـمـا كـسى كه به چنين مقامى برسد از خطر انحراف و آلودگى مصون خواهد بود چرا كه شـيـطـان با تمام اصرارى كه براى منحرف ساختن بندگان خدادارد خودش اعتراف مى كند كه قدرت بر گمراه كردن ((مخلصين )) ندارد.
2ـ((و رسول و پيامبرى والامقام بود)) (وكان رسولا نبيا).
حـقـيـقـت رسـالت اين است كه ماموريتى بر عهده كسى بگذارند و او موظف به تبليغ و اداى آن ماموريت شود, و اين مقامى است كه همه پيامبرانى كه ماموردعوت بودند داشتند.
(آيه )ـ سوم : اين آيه اشاره به آغاز رسالت موسى كرده , مى گويد: ((ما اورا از طرف راست كوه طور فرا خوانديم )) (وناديناه من جانب الطور الا يمن ).
در آن شـب تـاريك و پروحشتى كه با همسرش از بيابانهاى ((مدين )) گذشته وبه سوى مصر در حركت بود به همسرش درد وضع حمل دست داد, و گرفتارسرماى شديدى شد و به دنبال شعله آتشى در حركت بود, ناگهان برقى از دوردرخشيد و ندايى برخاست و به موسى (ع ) فرمان رسالت داده شد, و اين بزرگترين افتخار و شيرين ترين لحظه در عمر او بود.
4ـ علاوه بر اين ((ما او را نزديك ساختيم و با او سخن گفتيم )) (وقربناه نجيا)نداى الهى موهبتى بود و تكلم با او موهبت ديگر.
(آيـه )ـ پـنـجـم : و سـرانـجـام ((از رحـمـت خـود, برادرش هارون را كه او نيزپيامبرى بود به او بخشيديم )) تا پشتيبان و يار و همكار او باشد (ووهبنا له من (آيه رحمتنا اخاه هرون نبيا).