بازگشت

توصيفي از بهشت


در ايـنـجـا كـه از بـهشت و نعمتهاى آن ياد شده , نخست بهشت موعود را چنين توصيف مى كند: ((باغهايى است جاودانى كه خداوند رحمان , بندگانش را به آن وعده است , و آنها آن را نديده اند)) ولى به آن ايمان دارند (جنات عدن التى وعدالرحمن عباده بالغيب ).
((مسلما وعده خدا تحقق يافتنى است )) (انه كان وعده ماتيا).
(آيه )ـ پس از آن به يكى از بزرگترين نعمتهاى بهشتى اشاره كرده ,مى گويد: ((آنهاهرگز درآنجا سخن لغو وبيهوده اى نمى شنوند)) (لا يسمعون فيهالغوا).
نه دروغى , نه دشنامى , نه تهمتى نه زخم زبانى , نه سخريه اى و نه حتى سخن بيهوده اى .
((و جـز سـلام در آنـجـا سـخنى نيست )) (الا سلا ما) سلامى كه نشانه يك محيط امن و امان , يك محيط مملو از صفا و صميميت و پاكى و تقوا و صلح وآرامش است .
و بـه دنـبـال ايـن نـعمت به نعمت ديگرى اشاره كرده , مى گويد: ((هر صبح و شام روزى آنها در بهشت در انتظارشان است )) (ولهم رزقهم فيها بكرة وعشيا).
(آيه )ـ پس از توصيف اجمالى بهشت و نعمتهاى مادى و معنوى آن ,بهشتيان را در يك جمله كوتاه مـعـرفـى كـرده , مى گويد: ((اين همان بهشتى است كه به بندگان پرهيزكار به ارث مى دهيم )) (تلك الجنة التى نورث من عبادنا من كان تقيا).
و به اين ترتيب كليد در بهشت با تمام آن نعمتها كه گذشت چيزى جز((تقوا)) نيست .
آيـه ـ شان نزول : جمعى از مفسران چنين آورده اند كه : چند روزى , وحى قطع شد, و جبرئيل پيك وحى الهى به سراغ پيامبر نيامد, هنگامى كه اين مدت سپرى گشت و جبرئيل بر پيامبر نازل شد, بـه او فرمود: چرا دير كردى ؟ من بسيارمشتاق تو بودم , جبرئيل گفت : من به تو مشتاق ترم ! ولى مـن بـنـده اى مـامورم هنگامى كه مامور شوم مى آيم و هنگامى كه دستور نداشته باشم خوددارى مى كنم .