بازگشت

بندگانيم جان و دل بر كف


آيـه از زبـان پيك وحى مى گويد: ((ما جز به فرمان پروردگار تو نازل نمى شويم ))(وما نتنزل الا بامر ربك ).
همه چيز از اوست و ما بندگانيم جان و دل بر كف ((آنچه پيش روى ما و آنچه پشت سر ما, و آنچه در مـيان اين دو است همه از آن اوست )) (له ما بين ايدينا وماخلفنا وما بين ذلك ) خلاصه آينده و گـذشته و حال و اينجا و آنجا و همه جا و دنيا وآخرت و برزخ همه متعلق به ذات پاك پروردگار است .
و اين را بدان كه : ((پروردگارت فراموشكار نبوده و نيست )) (وما كان ربك نسيا).
(آيـه )ـ سپس اضافه مى كند: اينها همه به فرمان پروردگار توست ((پروردگار آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو قرار دارد)) (رب السموات والا رض وما بينهما).
حـال كه چنين است و همه خطوط به او منتهى مى شود, ((پس تنها او راپرستش كن )) (فاعبده ) عبادتى توام با توحيد و اخلاص .
و از آنـجـا كه در اين راه ـراه بندگى و اطاعت و عبادت خالصانه خداـمشكلات و سختيها فراوان است , اضافه مى كند: ((و در راه عبادت او صابر و شكيباباش )) (واصطبر لعبادته ).
و در آخرين جمله مى گويد: ((آيا مثل و مانندى براى او (خداوند) مى يابى )) ؟(هل تعلم له سميا).
اين جمله در حقيقت دليلى است بر آنچه در جمله قبل آمده , يعنى , مگربراى ذات پاكش شريك و مانندى هست كه دست به سوى او دراز كنى و او راپرستش نماى ؟!.
آيه ـ شان نزول : اين آيه و چهار آيه بعد در مورد ((ابى بن خلف )) يا ((وليدبن مغيره )) نازل شده كه قـطعه استخوان پوسيده اى را در دست گرفته بودند و آن را بادست خود نرم مى كردند و در برابر بـاد مى پاشيدند, تا هر ذره اى از آن به گوشه اى پراكنده گردد, و مى گفتند: محمد را بنگريد كه گـمـان مـى كند خداوند ما را بعد ازمردن و پوسيده شدن استخوانهايمان مثل اين استخوان , بار ديگر زنده مى كند,چنين چيزى ابدا ممكن نيست !.
تـفسير: در آيات گذشته بحثهاى قابل ملاحظه اى در باره رستاخيز و بهشت ودوزخ به ميان آمد در ايـن آيـه گـفتار منكران معاد را چنين بازگو مى كند ((و انسان مى گويد: آيا هنگامى كه من مـردم , در آيـنـده زنده مى شوم و سر از قبر بر مى دارم )) ؟!(ويقول الا نسان اذا مامت لسوف اخرج حيا) يعنى چنين چيزى امكان ندارد.
(آيـه )ـ بـلافـاصـله با همان لحن و تعبير به آن پاسخ مى گويد: ((آيا انسان (اين واقعيت را) به ياد نمى آورد كه ما او را پيش از اين آفريديم , و او ابدا چيزى نبود)) ؟! (اولا يذكر الا نسان انا خلقناه من قبل ولم يك شيئا).
(آيـه )ـ در ايـن آيـه بـا لـحـن بـسـيـار قاطع , منكران معاد و گنهكاران بى ايمان راتهديد كرده , مـى گويد: ((قسم به پروردگارت كه ما همه آنها را با شياطينى (كه آنان راوسوسه مى كردند و يا معبودشان بودند, همه را) محشور مى كنيم )) (فوربك لنحشرنهم والشياطين ).
((سـپـس هـمـه آنـهـا را گـرداگرد جهنم در حالى كه به زانو در آمده اند حاضرمى كنيم )) (ثم لنحضرنهم حول جهنم جثيا).
اين آيه نشان مى دهد كه دادگاه افراد بى ايمان و گنهكار در نزديكى جهنم است !.
(آيـه )ـ و از آنـجـا كـه اولويتها در آن دادگاه عدل منظور مى شود در اين آيه مى گويد: ما اول به سـراغ سـركش ترين و ياغى ترين افراد مى رويم , ((سپس ما از هرگروه و جمعيتى افرادى را كه از هـمه در برابر خداوند رحمان سركش تر بودند جدامى كنيم )) (ثم لننزعن من كل شيعة ايهم اشد على الرحمن عتيا).
هـمـان بـى شـرمـانـى كه حتى مواهب خداى ((رحمان )) را به دست فراموشى سپردند و در برابر ولـى نـعـمـت خـود بـه گـستاخى , طغيان و ياغيگرى برخاستند, آرى اينها از همه به آتش دوزخ سزاوارترند!.
(آيـه )ـ بـاز روى اين معنى تاكيد كرده , مى گويد: ((سپس ما به خوبى ازكسانى كه براى سوختن در آتـش اولـويـت دارند آگاهيم )) (ثم لنحن اعلم بالذين هم اولى بها صليا) دقيقا آنها را انتخاب مى كنيم و در اين انتخاب هيچ گونه اشتباهى رخ ‌نخواهد داد.