بازگشت

همه وارد جهنم مي شوند


همچنان بحث در ويژگيهاى رستاخيز و پاداش و كيفر است S( نخست به مطلبى كه شايد شنيدنش براى غالب مردم شگفت انگيز باشد اشاره كرده , مى گويد:((و همه شما (بدون استثنا) وارد جهنم مى شويد)) (وان منكم الا واردها).
((اين امرى است حتمى وقطعى بر پروردگارت )) (كان على ربك حتما مقضيا).
(آيه )ـ ((سپس آنها را كه تقوا پيشه كردند از آن نجات مى دهيم , و ظالمان و ستمگران را در حالى كه (از ضعف و ذلت ) به زانو در آمده اند در آن رها مى كنيم ))(ثم ننجى الذين اتقوا ونذر الظالمين فيها جثيا).
در تـفسير دو آيه فوق بايد بگوييم همه انسانها بدون استثنا, نيك و بد, واردجهنم مى شوند, منتها دوزخ بـر نـيـكـان سرد و سالم خواهد بود همان گونه كه آتش نمرود بر ابراهيم ((يا نار كونى بردا وسـلا مـا عـلى ابرهيم ))((2)) چرا كه آتش با آنهاسنخيت ندارد گويى از آنان دور مى شود و فرار مـى كـنـد, و هر جا آنها قرار مى گيرندخاموش مى گردد, ولى دوزخيان كه تناسب با آتش دوزخ دارند همچون ماده قابل اشتعالى كه به آتش برسد فورا شعله ور مى شوند.
در حـقـيـقـت مشاهده دوزخ و عذابهاى آن , مقدمه اى خواهد بود كه مؤمنان ازنعمتهاى خداداد بـهـشـت حـداكـثـر لـذت را بـبرند و دوزخيان نيز از مشاهده سلامت بهشتيان مجازات بيشترى مى بينند.
(آيه )ـ به دنبال بحثى كه در آيات قبل , پيرامون ظالمان بى ايمان شد, دراينجا گوشه اى از منطق و سرنوشت آنها را شرح مى دهد.
مـى دانـيـم نخستين گروهى كه به پيامبراسلام (ص ) ايمان آوردند مستضعفان پاكدلى بودند كه دستشان از مال و منال دنيا تهى بود.
از آنجا كه معيار ارزش در جامعه جاهلى آن زمان ـهمچون هر جامعه جاهلى ديگرـ همان زر و زيور و پـول و مـقـام و هـيات ظاهر بود, ثروتمندان ستمكار بر گروه مؤمنان فقير, فخرفروشى كرده , مى گفتند: نشانه شخصيت ما با ماست , و نشانه شخصيت شما همان فقر و محروميتتان است ! اين خود دليل بر حقانيت ما و عدم حقانيت شماست !.
چنانكه قرآن مى گويد: ((و هنگامى كه آيات روشن ما بر آنها خوانده شودكافران (مغرور و ستمگر) بـه كـسـانى كه ايمان آورده اند مى گويند كداميك از دو گروه ما و شما جايگاهش بهتر, جلسات انس و مشورتش زيباتر, و بذل و بخشش اوبيشتر است )) ؟ (واذا تتلى عليهم آياتنا بينات قال الذين كفروا للذين آمنوا اى الفريقين خير مقاما واحسن نديا).
(آيـه )ـ ولـى قـرآن بـا بـيـانـى كـاملا مستدل و در عين حال قاطع و كوبنده , به آنها چنين پاسخ مـى گويد: اينها گويا فراموش كرده اند تاريخ گذشته بشر را ((و چه بسيار اقوامى را پيش از آنان نـابود كرديم كه هم مال و ثروتشان از آنها بهتر بود, و هم ظاهرشان آراسته تر)) (وكم اهلكنا قبلهم من قرن هم احسن اثاثا وريا).
آيـا پـول و ثـروت آنـها و مجالس پرزرق و برق و لباسهاى فاخر و چهره هاى زيبايشان توانست جلو عذاب الهى را بگيرد؟.
(آيه )ـ سپس هشدار ديگرى به آنها مى دهد, كه به آنها بگو: گمان نكنيد اى ستمگران بى ايمان اين مـال و ثـروت شـمـا مايه رحمت است , بلكه چه بسا,اين دليل عذاب الهى باشد ((بگو: كسى كه در گـمراهى است (و اصرار بر ادامه اين راه دارد) بايد خداوند به او مهلت دهد)) و اين زندگى مرفه هـمچنان ادامه يابد (قل من كان فى الضلا لة فليمدد له الرحمن مدا) اين همان چيزى است كه در بـعضى از آيات قرآن ـمانند آيه 182 و 183 سوره اعراف ـ به عنوان مجازات ((استدراج )) ذكر شده است .
((تا زمانى كه وعده هاى الهى را با چشم خود ببينند يا عذاب (اين دنيا) يا(عذاب ) قيامت )) ! (حتى اذا راوا ما يوعدون اما العذاب واما الساعة ).
((پـس (آن روز) خـواهـنـد دانـسـت , چه كسى مكان و مجلسش بدتر و لشكرش ناتوانتر است )) ! (فسيعلمون من هو شر مكانا واضعف جندا).
(آيـه )ـ ايـن عاقبت و سرنوشت ستمگران و فريفته گان زرق و برق و لذات دنياست ((و اما كسانى كه در راه هدايت گام نهادند خداوند بر هدايتشان مى افزايد))(ويزيد اللّه الذين اهتدوا هدى ).
بـديـهـى است هدايت درجاتى دارد هنگامى كه درجات نخستين آن به وسيله انسان پيموده شود خداوند دست او را مى گيرد و به درجات عالى تر مى برد.
در پايان آيه به آنها كه بر زيورهاى زودگذرشان در دنيا تكيه كرده , و آن راوسيله تفاخر بر ديگران قـرار داده اند پاسخ مى دهد: ((آثار و اعمال صالحى كه ازانسان باقى مى ماند در پيشگاه پروردگار تو ثوابش بيشتر و عاقبتش ارزشمندتراست )) (والباقيات الصالحات خير عند ربك ثوابا وخير مردا).