بازگشت

يك تفكر خرافي و انحرافي


بـعـضى از مردم معتقدند كه ايمان و پاكى و تقوا با آنها سازگار نيست ! و سبب مى شود كه دنيا به آنها پشت كند, در حالى كه با بيرون رفتن از محيط ايمان و تقوا,دنيا به آنها رو خواهد كرد, و مال و ثروت آنها زياد مى شود!.
در عـصر و زمان پيامبر ـهمچون عصر ماـ افراد نادانى بودند كه چنين پندارخطرناكى داشتند و يا لااقل تظاهر به آن مى كردند.
قرآن در اينجا ـبه تناسب بحثى كه قبلا پيرامون سرنوشت كفار و ظالمان بيان شدـ از اين طرز فكر و عاقبت آن سخن مى گويد.
نـخـسـت مى فرمايد: ((آيا ديدى كسى را كه به آيات ما كافر شد, و گفت : مسلمااموال و فرزندان فراوانى نصيبم خواهد شد)) ! (افريت الذى كفر بـاياتنا وقال لا وتين مالا وولدا).
(آيـه )ـ سـپس قرآن به آنها چنين پاسخ مى گويد: ((آيا او از اسرار غيب آگاه شده يا از خدا عهد و پيمانى در اين زمينه گرفته است )) ؟! (اطلع الغيب ام اتخذ عندالرحمن عهدا).
كـسى مى تواند چنين پيشگويى كند و رابطه اى ميان كفر و دارا شدن مال وفرزندان قائل شود كه آگـاه بر غيب باشد, زيرا ما هيچ رابطه اى ميان اين دونمى بينيم , و يا عهد و پيمانى از خدا گرفته باشد, چنين سخنى نيز بى معنى است .
(آيه )ـ بعد با لحن قاطع اضافه مى كند: ((اين چنين نيست (هرگز كفر وبى ايمانى مايه فزونى مال و فرزند كسى نخواهد شد) ما به زودى آنچه را مى گويد,مى نويسيم )) (كلا سنكتب ما يقول ).
آرى ! ايـن سـخنان بى پايه كه ممكن است مايه انحراف بعضى از ساده لوحان گردد همه در پرونده اعمال آنها ثبت خواهد شد.
((و مـا عـذاب خود را بر او مستمر خواهيم داشت )) عذابهايى پى درپى و يكى بالاى ديگر (ونمد له مـن العذاب مدا) اين مال و فرزندان كه مايه غرور و گمراهى است , خود عذابى است مستمر براى آنها!.
(آيـه )ـ ((و آنچه را او مى گويد (از اموال و فرزندان ) از او به ارث مى بريم , وروز قيامت تك و تنها نزد ما خواهد آمد)) (ونرثه ما يقول وياتينا فردا).
آرى ! سـرانجام همه اين امكانات مادى را مى گذارد و مى رود و با دست تهى در آن دادگاه عدل پروردگار حاضر مى شود, در حالى كه نامه اعمالش از گناهان سياه و از حسنات خالى است .
(آيـه )ـ اين آيه به يكى ديگر از انگيزه هاى اين افراد در پرستش بتها اشاره كرده , مى گويد: ((و آنها غـير از خدا معبودانى براى خود انتخاب كرده اند تا مايه عزتشان باشد)) (واتخذوا من دون اللّه آلهة لـيـكـونـوا لهم عزا) و براى آنهادر پيشگاه خدا شفاعت كنند, و در مشكلات ياريشان دهند, اما چه پندار نادرست و خيال خامى ؟.
(آيـه )ـ ((هـرگـز چـنـيـن نيست (كه آنها پنداشتند, نه تنها بتها مايه عزتشان نخواهند بود, بلكه سـرچـشـمـه ذلـت و عذابند, و به همين جهت ) به زودى (يعنى درروز رستاخيز معبودها) منكر عـبـادت آنـان خـواهـنـد شـد (و از آنـها بيزارى مى جويندبلكه ) بر ضدشان قيام مى كنند)) (كلا سيكفرون بعبادتهم ويكونون عليهم ضدا).
در حديثى از امام صادق (ع ) نقل شده كه : ((روز قيامت معبودهايى راكه جز خدا انتخاب كردند بر ضدشان خواهند بود و از آنها و از عبادت كردنشان بيزارى مى جويند)).
(آيـه )ـ در ايـنـجـا از اين حقيقت بحث مى شود كه معبودها نه تنها مايه عزتشان نبودند بلكه مايه بدبختى و ذلتشان گشتندS( آيه مى گويد: ((آيا نديدى كه ماشياطين را به سوى كافران فرستاديم كه آنها را در راه غلطشان تحريك , بلكه زير و رومى كند)) (الم تر انا ارسلنا الشياطين على الكافرين تؤزهم ازا).
تـسلط شياطين بر انسانها يك تسلط اجبارى و ناآگاه نيست , بلكه اين انسان است كه به شياطين اجازه ورود به درون قلب و جان خود مى دهد.
(آيـه )ـ در ايـن آيـه روى سخن را به پيامبر(ص ) كرده , مى گويد: ((پس درباره آنها عجله مكن ما تـمـام اعـمال آنها را دقيقا شماره و احصا مى كنيم )) (فلا تعجل عليهم انما نعدلهم عدا) و همه را براى آن روز كه دادگاه عدل الهى تشكيل مى شود, ثبت و ضبط خواهيم كرد.
اين احتمال نيز در تفسير آيه وجود دارد كه منظور شمردن ايام عمر,بلكه نفسهاى آنهاست , يعنى مدت بقا عمر آنها كوتاه است و تحت شماره و عددمى باشد.
(آيـه )ـ سـپـس مـسـيـر نهايى ((متقين )) و ((مجرمين )) را در عباراتى كوتاه و گوياچنين بيان مى كندS( همه اين اعمال را براى روزى ذخيره كرده ايم كه : ((در آن روزپرهيزكاران را دسته جمعى (با عزت و احترام ) بسوى خداوند رحمان , (و پاداشهاى او) محشور مى كنيم )) (يوم نحشر المتقين الى الرحمن وفدا).
امـام صادق (ع ) مى فرمايد: على (ع ) تفسير اين آيه را از پيامبر(ص ) جويا شدS(حضرتش فرمود: ((اى على ! وفدS( حتما به كسانى مى گويند كه سوار بر مركبندآنها افرادى هستند كه تقوا و پرهيزكارى را پيشه ساختند, خدا آنها را دوست داشت و آنان را مخصوص خود گردانيد, و از اعمالشان خشنود شد, و نام متقين برآنها گذارد)).
(آيه )ـ سپس مى گويد: در مقابل , ((مجرمان را در حالى كه تشنه كامند به سوى جهنم مى رانيم )) (ونـسوق المجرمين الى جهنم وردا) همان گونه كه شتران تشنه را به سوى آبگاه مى رانند, منتها در اينجا آبى نيست بلكه آتش است .
(آيـه )ـ و اگـر تـصـور كنند كه در آنجا از طريق شفاعت مى توانند به جايى برسند, بايد بدانند كه S( ((آنـهـا هـرگـز مـالـك شفاعت (در آنجا) نيستند)) (لا يملكون الشفاعة ) نه كسى از آنها شفاعت مى كند, و به طريق اولى قادر بر آن نيستند كه ازكسى شفاعت كنند.
((مگر كسى كه نزد خداوند رحمان عهد و پيمانى دارد ((الا من اتخذ عندالرحمن عهدا).
تـنها اين دسته اند كه مشمول شفاعت شافعان مى شوند و يا مقامشان از اين هم برتر است و توانايى دارند از گنهكارانى كه لايق شفاعتند شفاعت كنند.
مـنـظـور از عـهد هرگونه رابطه با پروردگار و معرفت و اطاعت او, و همچنين ارتباط و پيوند با مكتب اولياى حق , و هرگونه عمل صالح مى باشد.