بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


در حديثى از امام صادق (ع ) مى خوانيم : ((تلاوت سوره طه را ترك نكنيدS(چرا كه خدا آن را دوست مى دارد و دوست مى دارد كسانى را كه آن را تلاوت كنند,هر كس تلاوت آن را ادامه دهد خداوند در روز قـيامت نامه اعمالش را به دست راستش مى سپارد, و بدون حساب به بهشت مى رود, و در آخرت آنقدر پاداش به اومى دهد كه راضى شود)).
الـبـتـه مـنظور تلاوتى است كه مقدمه انديشه باشدS( انديشه اى كه آثارش درتمام اعمال و گفتار انسان متجلى شود.
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ بـاز در آغـاز ايـن سـوره بـا حـروف مقطعه , روبرو مى شويم , كه حس كنجكاوى انسان را برمى انگيزد ((ط, ه )) (طه ).
در حـديـثـى از امام صادق (ع )مى خوانيم ((طه )) از اسامى پيامبر است و معنى آن يا طالب الحق , الهادى اليه S( ((اى كسى كه طالب حقى , و هدايت كننده به سوى آنى )) است .
((طه )) مركب از دو حرف رمزى است ((طا)) اشاره به ((طالب الحق )) و ((ها))اشاره به ((هادى الـيـه )) مـى بـاشد, مى دانيم استفاده از حروف رمزى و علايم اختصارى در زمان گذشته و حال , فراوان بوده است , مخصوصا در عصر ما بسيار مورد استفاده است .
و كـلـمـه ((طـه )) مـانـنـد ((يـس )) بر اثر گذشت زمان , تدريجا به صورت ((اسم خاص ))براى پـيامبراسلام (ص ) درآمده است , تا آنجا كه آل پيامبر(ص ) را نيز ((آل طه ))مى گويند, و از حضرت مهدى ـعج ـ در دعاى ندبه ((يابن طه )) تعبير شده است .
آيـه ـ شان نزول : پيامبر(ص ) بعد از نزول وحى و قرآن , بسيار عبادت مى كرد, مخصوصا ايستاده به عـبـادت مشغول مى شد, آنقدر كه پاهاى او متورم مى گرديد ـ آيه نازل شد و به پيامبر دستور داد كه اين همه رنج و ناراحتى بر خودتحميل نكن .
تفسير: در اين آيه روى سخن را به پيامبر كرده , مى فرمايد: ((ما قرآن را بر تونازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكنى )) (ما انزلنا عليك القرآن لتشقى ).
درسـت اسـت كـه عـبـادت از بـهـتـريـن كارهاست , ولى هر كار حسابى دارد, نبايدآن قدر برخود تحميل كنى كه پاهايت متورم گردد ونيرويت براى تبليغ وجهاد كم شود.
(آيه )ـ در اين آيه هدف نزول قرآن را چنين شرح مى دهد: ما قرآن را ((جزبراى يادآورى كسانى كه از خدا مى ترسند)) نازل نكرديم (الا تذكرة لمن يخشى ).
تعبير ((من يخشى )) نشان مى دهد تا يك نوع احساس مسؤوليت (خشيت وترس ) در آدمى نباشد, پذيراى حقايق نخواهد شد.
(آيه )ـ سپس به معرفى خداوندى كه ((نازل كننده قرآن )) است مى پردازد,تا از طريق شناخت او, عـظـمـت قـرآن آشـكـارتر شود, مى گويد: ((اين قرآن از سوى كسى نازل شده كه خالق زمين و آسمانهاى بلند و برافراشته است )) (تنزيلا ممن خلق الا رض والسموات العلى ).
در حـقـيـقـت اين توصيف , اشاره به ابتدا و انتهاى نزول قرآن مى كند, انتهاى آن زمين و ابتدايش آسمانهاست .
(آيه )ـ باز به معرفى پروردگار نازل كننده قرآن ادامه داده , مى گويد: اوخداوندى است ((رحمان كه فيض رحمتش همه جا را فرا گرفته , و بر عرش مسلطاست )) (الرحمن على العرش استوى ).
جـمله فوق كنايه از تسلط پروردگار و احاطه كامل او نسبت به جهان هستى ونفوذ امر و فرمان و تدبيرش در سراسر عالم است .
(آيه )ـ به دنبال ((حاكميت )) خدا بر عالم هستى از ((مالكيت )) او سخن مى گويد: ((از آن اوست آنـچه در آسمانها, و آنچه در زمين , و آنچه ميان اين دو, وآنچه در زير خاك (پنهان ))) است (له ما فى السموات وما فى الا رض وما بينهما وماتحت الثرى ).
(آيـه )ـ در ايـن آيه به چهارمين ركن يعنى ((عالميت )) او اشاره كرده ,مى گويد: او آن قدر احاطه عـلـمى دارد كه ((اگر سخن آشكارا بگويى (يا مخفى كنى )او اسرار ـو حتى پنهان تر از آن ـ را نيز مى داند)) (وان تجهر بالقول فانه يعلم السرواخفى ).
(آيـه )ـ از مـجـمـوع آيـات فـوق شـنـاخت اجمالى نسبت به نازل كننده قرآن در ابعاد چهارگانه ((خلقت )) و ((حكومت )) و ((مالكيت )) و ((علم )) حاصل مى گردد.
و شايد به همين جهت است كه در اين آيه مى گويد: ((او اللّه است همان خداوندى كه معبودى جز او نيست براى او نامها و صفات نيك است )) (اللّه لا اله الا هو له الا سما الحسنى ).
((اسـمـاالحسنى )) به معنى نامهاى نيك است و بديهى است كه همه نامهاى پروردگار نيك است ولـى از آنـجـا كه در ميان اسما و صفات خدا بعضى داراى اهميت بيشترى است , به عنوان ((اسما حسنى )) ناميده شده است .