بازگشت

نجات بني اسرائيل و غرق فرعونيان


بـعـد از ماجراى مبارزه موسى با ساحران و پيروزى چشمگيرش بر آنها و ايمان آوردن آن جمعيت عـظـيـم , آيـيـن او رسما وارد افكار مردم مصر شد, هر چند اكثريت ((قبطيان )) آن را نپذيرفتند, بنى اسرائيل تحت رهبرى موسى , به اتفاق اقليتى ازمصريان , بطور دائم با فرعونيان درگير بودندS( و سالها بر اين منوال گذشت و حوادث تلخ و شيرينى روى داد.
در ايـنـجـا بـه آخـريـن فـراز از ايـن ماجراها يعنى برنامه خروج بنى اسرائيل ازمصر, اشاره كرده , مى فرمايد: ((و ما به موسى , وحى فرستاديم كه بندگانم را شبانه ازمصر بيرون ببر)) (ولقد اوحينا الى موسى ان اسر بعبادى ).
بـنى اسرائيل آماده حركت به سوى سرزمين موعود (فلسطين ) شدند, اماهنگامى كه به كرانه هاى نيل رسيدند فرعونيان , آگاه گشتند و فرعون با لشكرى عظيم آنها را تعقيب كرد, آنها خود را در محاصره دريا و دشمن ديدند.
امـا خدا به موسى چنين دستور داد: ((راهى خشك براى آنها در دريا بگشا)) !(فاضرب لهم طريقا فى البحر يبسا).
راهى كه هرگاه در آن گام بگذارى ((نه از تعقيب فرعونيان مى ترسى , نه از غرق شدن در دريا)) (لا تخاف دركا ولا تخشى ).
(آيـه )ـ و بـه اين ترتيب موسى و بنى اسرائيل وارد جاده هايى شدند كه دردرون دريا با كنار رفتن آبـهـا پـيـدا شـد, در ايـن هـنـگـام فـرعون به همراه لشكريانش به كنار دريا رسيد و با اين صحنه غـيـرمـنتظره و شگفت انگيز روبرو شد ((و فرعون لشكريان خود را به دنبال بنى اسرائيل فرستاد و خود نيز وارد همان جاده ها شد))(فاتبعهم فرعون بجنوده ).
از اين سو آخرين نفر لشكر فرعون وارد دريا شد, و از آن سو آخرين نفر ازبنى اسرائيل خارج گرديد.
در ايـن هـنـگام به امواج آب فرمان داده شد به جاى نخستين باز گردند امواج همانند ساختمان فـرسـوده اى كـه پايه آن را بكشنند يك باره فرو ريختند ((پس دريا آنها را در ميان امواج خروشان خود پوشاند پوشاندنى كامل )) (فغشيهم من اليم ما غشيهم ).
و بـه ايـن تـرتـيب , يك قدرت جبار ستمگر با لشكر نيرومند و قهارش در ميان امواج آب غوطه ور شدند و طعمه آماده اى براى ماهيان دريا!.
(آيـه )ـ آرى ((فـرعون , قوم خود را گمراه ساخت و هرگز هدايتشان نكرد))(واضل فرعون قومه وما هدى ).
(آيه )ـ تنها راه نجات : در اينجا روى سخن را به بنى اسرائيل بطوركلى ودر هر عصر و زمان كرده , و نعمتهاى بزرگى را كه خداوند به آنان بخشيده است يادآور مى شود, و راه نجات را به آنان نشان مى دهد.
نـخـسـت مـى گـويـد: ((اى بـنى اسرائيل ! ما شما را از چنگال دشمنانتان رهايى بخشيديم )) (يا بنى اسرائيل قد انجيناكم من عدوكم ).
سـپـس به يكى از نعمتهاى مهم معنوى اشاره كرده , مى گويد: ((ما شما را به ميعادگاه مقدسى دعوت كرديم , در طرف راست طور)) آن مركز وحى الهى (وواعدناكم جانب الطور الا يمن ).
ايـن اشـاره بـه جـريان رفتن موسى (ع ) به اتفاق جمعى از بنى اسرائيل به ميعادگاه طور است , در هـمـيـن مـيـعادگاه بود كه خداوند الواح تورات را بر موسى نازل كرد و با او سخن گفت و جلوه خاص پروردگار را همگان مشاهده كردند.
و سـرانـجـام بـه يك نعمت مهم مادى كه از الطاف خاص خداوند نسبت به بنى اسرائيل سرچشمه مـى گـرفـت اشـاره كرده , مى فرمايد: ((ما من و سلوى , بر شمانازل كرديم )) (ونزلنا عليكم المن والسلوى ).
در آن بـيـابـانـى كه سرگردان بوديد, و غذاى مناسبى نداشتيد, لطف خدا به ياريتان شتافت و از غذاى لذيذ و خوشمزه اى به مقدارى كه به آن احتياج داشتيد دراختيارتان قرار داد و از آن استفاده مى كرديد.
(آيه )ـ در اين آيه به دنبال ذكر اين نعمتهاى سه گانه پرارزش آنها را چنين مخاطب مى سازد: ((از روزيـهـاى پاكيزه اى كه به شما داديم بخوريد, ولى در آن طغيان نكنيد, كه غضب من بر شما وارد شود)) (كلوا من طيبات ما رزقناكم ولا تطغوا فيه فيحل عليكم غضبى ).
طـغـيـان در نـعمتها آن است كه انسان به جاى اين كه از آنها در راه اطاعت خدا وطريق سعادت خـويـش اسـتفاده كند, آنها را وسيله اى براى گناه , ناسپاسى و كفران وگردنكشى و اسرافكارى قرار دهد, همان گونه كه بنى اسرائيل چنين كردند.
و بـه دنبال آن مى فرمايد: ((و هر كس غضب من بر او وارد شود سقوطمى كند)) (ومن يحلل عليه غضبى فقد هوى ).
((هـوى )) در اصـل بـه مـعنى سقوط كردن از بلندى است , كه معمولا نتيجه آن ,نابودى است , به عـلاوه در ايـنجا اشاره به سقوط مقامى و دورى از قرب پروردگار ورانده شدن از درگاهش نيز مى باشد.
(آيـه )ـ و از آنـجـا كه هميشه بايد هشدار و تهديد با تشويق و بشارت ,همراه باشد تا نيروى خوف و رجـا را كه عامل اصلى تكامل است يكسان برانگيزد, ودرهاى بازگشت به روى توبه كاران بگشايد, در اين آيه چنين مى گويد: ((و من كسانى را كه توبه كنند و ايمان آورند و عمل صالح انجام دهند و سپس هدايت يابند (و درزير چتر هدايت رهبران الهى قرار گيرند) مى آمرزم ))(وانى لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدى ).
تـعبير به ((غفار)) نشان مى دهد كه خداوند چنين افراد را نه تنها يك بار كه بارها مشمول آمرزش خود قرار مى دهد.