بازگشت

آغاز ماجراي اصحاب كهف


در آيـات گـذشـتـه ترسيمى از زندگى اين جهان , و چگونگى اين ميدان آزمايش انسانها و مسير زندگى آنان , از نظر گذشت , از آنجا كه قرآن مسائل كلى حساس راغالبا در ضمن مثال و يا مثالها و يا نمونه هايى از تاريخ گذشته مجسم مى سازد, دراينجا نيز نخست به بيان داستان اصحاب كهف پرداخته و از آنها به عنوان يك ((الگو))و ((اسوه )) ياد مى كند.
گـروهى از جوانان باهوش و با ايمان كه در يك زندگى پرزرق و برق در ميان انواع ناز و نعمت به سـر مى بردند, براى حفظ عقيده خود و مبارزه با طاغوت عصرخويش به همه اينها پشت پا زدند, و بـه غارى از كوه كه از همه چيز تهى بود پناه بردند, و از اين راه استقامت و پايمردى خود را در راه ايمان نشان دادند.
نخست مى گويد: ((آيا گمان كردى اصحاب كهف و رقيم از آيات عجيب مابودند))؟! (ام حسبت ان اصحاب الكهف والرقيم كانوا من آياتنا عجبا).
مـا آيـات عـجيبترى در آسمان و زمين داريم كه هر يك از آنها نمونه اى است ازعظمت و بزرگى آفـريـنـش , و هـمچنين در اين كتاب بزرگ آسمانى تو آيات عجيب فراوان است , و مسلما داستان اصحاب كهف از آنها شگفت انگيزتر نيست .
(آيـه )ـسپس مى گويد: ((زمانى را به خاطر بياور كه آن جوانان به غار پناه بردند)) (اذ اوى الفتية الى الكهف ).
دسـتـشان از همه جا كوتاه شده , رو به درگاه خدا آوردند: ((و گفتند: پروردگارا!ما را از سوى خودت رحمتى عطا كن )) (فقالوا ربنا آتنا من لدنك رحمة ).
((و راه نجاتى براى ما فراهم ساز)) (وهيئ لنا من امرنا رشدا).
راهـى كـه مـا را از ايـن تنگنا برهاند, به رضايت و خشنودى تو نزديك سازد,راهى كه در آن خير و سعادت و انجام وظيفه بوده باشد.
(آيه )ـما دعاى آنها را به اجابت رسانديم ((پس پرده خواب را) در غاربرگوششان زديم و سالها در خواب فرو رفتند)) (فضربنا على آذانهم فى الكهف سنين عددا).
(آيـه )ـ((سپس آنها را برانگيختيم تا بدانيم (و اين امر آشكار گردد كه ) كدام يك از آن دو گروه , مدت خواب خود را بهتر حساب كرده اند)) (ثم بعثناهم لنعلم اى الحزبين احصى لما لبثوا امدا).