بازگشت

از تاريخ گذشتگان عبرت بگيريد


از آنجا كه در آيات گذشته بحثهاى فراوانى از مجرمان به ميان آمد در اين آيه به يكى از بهترين و مـؤثـرترين طرق بيدارى كه مطالعه تاريخ پيشينيان است اشاره كرده , چنين مى گويد: ((آيا براى هـدايـت آنـهـا هـمـيـن كافى نيست كه بسيارى از اقوام گذشته را كه در قرون پيشين زندگى مى كردند هلاك كرديم )) (افلم يهدلهم كم اهلكناقبلهم من القرون ).
همان كسانى كه گرفتار مجازات دردناك الهى شدند و ((اينها در مساكن (ويران شده ) آنان رفت و آمد دارند)) (يمشون فى مساكنهم ).
ايـنـهـا در مسير رفت و آمد خود, به خانه هاى قوم عاد در سفرهاى يمن ومساكن ويران شده قوم ثـمـود در سـفـر شـام و مـنازل زير و رو گشته قوم لوط در سفرفلسطين مى گذرند, آثار آنها را مى بينند, ولى درس عبرت نمى گيرند.
آرى ((در اينها دلايل روشن و آيات فراوانى است براى صاحبان عقل وانديشه بيدار)) (ان فى ذلك لا يات لا ولى النهى ).
مـوضوع عبرت گرفتن از تاريخ پيشينيان از مسائلى است كه قرآن و احاديث اسلامى زياد روى آن تكيه كرده است .
در حديثى از پيامبر گرامى اسلام (ص ) مى خوانيم : ((غافلترين مردم كسى است كه از دگرگون شدن دنيا اندرز نگيرد)) و از ورق گردانى ليل و نهار انديشه نكند.
(آيه )ـ اين آيه در حقيقت پاسخ به سؤالى است كه در اينجا مطرح مى شود و آن اين كه چرا خداوند هـمـان بـرنـامـه اى را كـه براى مجرمان پيشين ترتيب داد براى اين گروه ترتيب نمى دهد, قرآن مـى گـويد: ((و اگر سنت و تقدير پروردگارت و ملاحظه زمان مقرر نبود, به زودى عذاب الهى دامان آنها را مى گرفت )) (ولولا كلمة سبقت من ربك لكان لزاما واجل مسمى ).
اين سنت الهى , اشاره اى به فرمان آفرينش داير به آزادى انسانهاست , زيرااگر هر مجرمى بلافاصله و بـدون هيچ گونه مهلت مجازات شود, ايمان و عمل صالح , تقريبا جنبه اضطرارى و اجبارى پيدا مـى كـند, و بيشتر به خاطر ترس ووحشت از مجازات فورى خواهد بود, بنابراين وسيله تكامل كه هدف اصلى است نخواهد شد.
بـه عـلاوه اگر حكم شود كه همه مجرمان فورا مجازات شوند, كسى در روى زمين زنده نخواهد ماند (نحل /61).
بـنـابـراين , بايد مهلتى باشد تا گنهكاران به خود آيند و راه اصلاح در پيش گيرند, و هم فرصتى براى خودسازى , به همه پويندگان راه حق داده شود.
(آيـه )ـ سـپـس روى سخن را به پيامبر(ص ) كرده , مى گويد: ((اكنون (كه بنانيست اين بدكاران فورا, مجازات شوند) تو در برابر آنچه آنها مى گويند صابر وشكيبا باش )) (فاصبر على ما يقولون ).
و براى تقويت روحيه پيامبر(ص ) و تسلى خاطر او دستور راز و نياز با خدا ونماز و تسبيح را مى دهد و مى گويد: ((قبل از طلوع آفتاب و پيش از غروب آن ,همچنين در اثنا شب و اطراف روز تسبيح و حـمـد پـروردگـارت را به جا آور تا راضى و خشنود شوى )) و قلب تو در برابر سخنان درد آور آنها نـاراحت نشود (وسبح بحمدربك قبل طلوع الشمس وقبل غروبها ومن آنائ الليل فسبح واطراف النهارلعلك ترضى ).
بدون شك اين حمد و تسبيح مبارزه اى است با شرك و بت پرستى در عين صبر و شكيبايى در برابر بدگوييها و سخنان ناهنجار مشركان .
(آيه )ـ در اينجا دستوراتى به پيامبر داده شده كه در حقيقت منظور از آن عموم مسلمانان است , و تكميلى است براى بحثى كه در زمينه ((شكيبايى )) در آيه گذشته خوانديم .
نـخست مى گويد: ((و هرگز چشمان خود را به نعمتهاى مادى كه به گروههايى از آنها (كفار و مخالفان ) داده ايم ميفكن !)) (ولا تمدن عينيك الى ما متعنابه ازواجا منهم ).
آرى ! اين نعمتهاى ناپايدار, ((شكوفه هاى زندگى دنياست )) (زهرة الحيوة الدنيا) شكوفه هايى كه زود مـى شـكفد و پژمرده مى شود و پرپر مى گردد و بر روى زمين مى ريزد, و چند صباحى بيشتر پايدار نمى ماند.
در عين حال اينها همه ((براى آن است كه ما آنان را در آن بيازماييم ))(لنفتنهم فيه ).
و به هر حال ((آنچه پروردگارت به تو روزى داده بهتر و پايدارتر است ))(ورزق ربك خير وابقى ).
خـداونـد انـواع مواهب و نعمتها را به تو بخشيده است , ايمان و اسلام , قرآن وآيات الهى , روزيهاى حلال و پاكيزه و سرانجام نعمتهاى جاودان آخرت اين روزيهاپايدارند و جاودانى .
(آيـه )ـ در اين آيه براى تلطيف روح پيامبر(ص ) و تقويت قلب اومى فرمايد: ((و خانواده خود را به نـمـاز دسـتـور ده و خـود نيز بر انجام آن شكيبا وپراستقامت باش )) (وامر اهلك بالصلوة واصطبر عليها) چرا كه اين نماز براى تو وخاندانت مايه پاكى و صفاى قلب و تقويت روح و دوام ياد خداست .
سپس اضافه مى كند: اگر دستور نماز به تو و خاندانت داده شده است منافع و بركاتش تنها متوجه خـود شـمـاسـت ((مـا از تو روزى نمى خواهيم بلكه به تو روزى مى دهيم )) (لا نسئلك رزقا نحن نرزقك ).
ايـن نـمـاز چيزى بر عظمت پروردگار نمى افزايد, بلكه سرمايه بزرگى براى تكامل شما انسانها و كلاس عالى تربيت است .
و در پايان آيه اضافه مى كند: ((و عاقبت و سرانجام نيك از آن تقواست ))(والعاقبة للتقوى ).
آنـچـه باقى مى ماند و سرانجامش مفيد و سازنده و حياتبخش است همان تقواو پرهيزكارى است , پرهيزكاران سرانجام پيروزند و بى تقوايان محكوم به شكست .
(آيـه )ـ ايـن آيـه به يكى از بهانه جوييهاى كفار اشاره كرده , مى گويد: ((و آنهاگفتند: چرا پيامبر مـعجزه اى از سوى پروردگارش (آن چنان كه ما مى خواهيم )نمى آورد)) (وقالوا لولا ياتينا باية من ربه ).
بلافاصله به آنها پاسخ مى گويد: ((آيا خبرهاى روشن (اقوام پيشين ) كه دركتب آسمانى گذشته بـوده اسـت بـراى آنها نيامده )) ؟ (اولم تاتهم بينة ما فى الصحف الا ولى ) كه پى درپى براى آوردن مـعـجـزات بهانه جويى مى كردند و پس از مشاهده معجزات به كفر و انكار ادامه مى دادند و عذاب شـديـد الهى دامنشان را مى گرفت ,آيا نمى دانند اگر اينها نيز همين راه را بروند همان سرنوشت در انتظارشان است .
(آيـه )ـ به هر حال اين بهانه جويان مردمى حق طلب نيستند بلكه دائما درفكر بهانه گيرى تازه اى مـى بـاشـنـد حـتـى ((اگـر ما آنها را قبل از نزول اين قرآن و آمدن پيامبراسلام مجازات و هلاك مـى كرديم در قيامت مى گفتند: پروردگارا! چرا پيامبرى براى ما نفرستادى , تا از آيات تو پيروى كنيم پيش از آن كه ذليل و رسوا شويم )) ؟!(ولو انا اهلكناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لولا ارسلت الينا رسولا فنتبع آياتك من قبل ان نذل ونخزى ).
ولى اكنون كه اين پيامبر بزرگ با اين كتاب با عظمت به سراغ آنها آمده هر روزسخنى مى گويند و براى فرار از حق بهانه اى مى تراشند.
(آيه )ـ به آنها اخطار كن و ((بگو: همه ما و شما در انتظاريم )) (قل كل متربص ).
مـا انـتـظـار وعـده هاى الهى را در مورد شما داريم , شما هم در انتظار اين هستيدكه مشكلات و مصائب دامان ما را بگيرد.
((اكنون كه چنين است در انتظار باشيد)) ! (فتربصوا).
((امـا بـه زودى خواهيد دانست چه كسانى اهل راه مستقيم و آيين حقند و چه كسانى (به منزلگاه حق , و نعمت جاودان الهى ) هدايت يافتند)) (فستعلمون من اصحاب الصراط السوى ومن اهتدى ).
و بـا ايـن جـمـلـه قـاطع و پرمعنى گفتگوى خود را با اين منكران لجوج و بهانه جودر اينجا پايان مى دهد.
((پايان سوره طه )).