بازگشت

فضيلت تلاوت سوره


: در حـديثى از پيامبر گرامى اسلام (ص ) چنين نقل شده : ((هر كس سوره انبيارا بخواند خداوند حـسـاب او را آسـان مـى كند (و در محاسبه اعمالش در روز قيامت سختگيرى نخواهد كرد) و هر پيامبرى كه نام او در قرآن ذكر شده با او مصافحه كرده و سلام مى فرستد)).
پيداست خواندن مقدمه اى است براى انديشيدن , و انديشيدن مقدمه اى براى ايمان و عمل .
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر.
(آيـه )ـ ايـن سـوره با يك هشدار نيرومند به عموم مردم آغاز مى شود,هشدارى تكاندهنده و بيدار كـنـنـده , مـى گـويـد: ((حـسـاب مـردم بـه آنـهـا نـزديـك شده , درحالى كه آنها در غفلتند و روى گردانند)) (اقترب للناس حسابهم وهم فى غفلة معرضون ).
عمل آنها نشان مى دهد كه اين غفلت و بى خبرى سراسر وجودشان را گرفته وگرنه چگونه ممكن است انسان ايمان به نزديكى حساب , آن هم از حسابگرى فوق العاده دقيق , داشته باشد و اين چنين همه مسائل را سرسرى بگيرد و آلوده هرگونه گناه باشد؟.
منظور از نزديك شدن حساب و قيامت آن است كه باقيمانده دنيا در برابرآنچه گذشته كم است , و به همين دليل رستاخيز نزديك خواهد بود (نزديك نسبى )بخصوص اين كه از پيامبر اسلام (ص ) نـقـل شـده كـه فـرمـود: ((بـعثت من و روز قيامت مانند اين دو است )) ! (به انگشت ((سبابه )) و ((وسطى )) كه در كنار هم قرار دارنداشاره فرمود).
(آيـه )ـ ايـن آيـه يـكـى از نـشـانـه هاى اعراض و روى گردانى آنها را به اين صورت بيان مى كند, مـى فـرمايد: ((هيچ يادآورى تازه اى از طرف پروردگارشان براى آنها نمى آيد, مگر آنكه با بازى (و شوخى ) به آن گوش مى دهند)) ! (ما ياتيهم من ذكر من ربهم محدث الا استمعوه وهم يلعبون ).
در حـالـى كه اگر حتى يك بار به صورت جدى با آن برخورد كنند چه بسا مسيرزندگانى آنها در همان لحظه تغيير پيدا مى كند.
(آيه )ـ باز براى تاكيد بيشتر مى گويد: ((آنها در حالى هستند كه دلهايشان در لهو و بى خبرى فرو رفته است )) (لا هية قلوبهم ).
زيـرا آنها از نظر ظاهر همه مسائل جدى را لعب و بازى و شوخى مى پندارند وطبيعى است چنين كسانى هرگز راه سعادت را نخواهند يافت .
بـعـد به گوشه اى از نقشه هاى شيطانى آنها اشاره كرده , مى فرمايد: ((و اين ظالمان گفتگوهاى درگـوشـى خود را (كه براى توطئه انجام مى دهند) پنهان مى دارند, و مى گويند: آيا اين جز يك بشر عادى همچون شماست )) ؟ (واسرواالنجوى الذين ظلموا هل هذا الا بشر مثلكم ).
حـال كـه او يـك بشر عادى بيش نيست لابد اين كارهاى خارق العاده او و نفوذسخنش چيزى جز سـحـر نـمى تواند باشد ((پس آيا شما به سراغ سحر مى رويد با اين كه مى بينيد)) ؟ (افتاتون السحر وانتم تبصرون ).
آنـهـا در ايـن گفتارشان روى دو چيز تكيه داشتند, يكى بشر بودن پيامبر(ص ) وديگرى برچسب سحر, و در آيات بعد برچسبهاى ديگرى نيز خواهد آمد كه قرآن به آنها پاسخ مى دهد.
(آيـه )ـ قـرآن بـه صـورت كلى به آنها از زبان پيامبر(ص ) چنين پاسخ ‌مى گويد: (پيامبر) گفت : پروردگارم همه سخنان را, چه در آسمان باشد و چه درزمين مى داند و او شنوا و داناست )) (قال ربى يعلم القول فى السما والا رض ).
چنين تصور نكنيد كه سخنان مخفيانه و توطئه هاى پنهانى شما بر او مخفى باشد, ((چرا كه او هم شـنوا و هم داناست )) (وهو السميع العليم ) او همه چيز رامى داند و از همه كار باخبر است , نه تنها سخنان را مى شنود, بلكه از انديشه هايى كه از مغزها مى گذرد, و تصميمهايى كه در سينه ها پنهان است آگاه است .
(آيه )ـ بعد از ذكر دو قسمت از بهانه جوييهاى مخالفان , به چهار قسمت ديگر از آن پرداخته چنين مـى گويد: ((آنها گفتند: (آنچه محمد آورده وحى نيست )بلكه خوابهاى آشفته است )) كه آنها را حقيقت و واقعيت مى پندارد ! (بل قالوااضغاث احلا م ).
و گاه اين سخن خود را عوض مى كنند و مى گويند: او مرد دروغگويى است كه اين سخنان را ((به خدا افترا بسته )) ! (بل افتريه ).
و گـاه مـى گويند: ((نه او يك شاعر است )) و اين آيات مجموعه اى از تخيلات شاعرانه اوست (بل هو شاعر).
و در آخـريـن مـرحـلـه مـى گـويند: از همه اينها كه بگذريم اگر او راست مى گويدكه فرستاده خـداست ((پس بايد معجزه اى براى ما بياورد همان گونه كه پيامبران پيشين با معجزات فرستاده شدند)) (فلياتنا باية كما ارسل الا ولون ).
بررسيهاى اين نسبتهاى ضد و نقيض به پيامبر(ص ) خود بهترين دليل بر آن است كه آنها حق طلب نـبودند, بلكه هدفشان بهانه جويى و به اصطلاح بيرون كردن حريف از ميدان به هر قيمت و به هر صورت بوده است .