بازگشت

پيامبران همه از نوع بشر بودند


در آيـات گـذشته شش نمونه از ايرادهاى ضد و نقيض دشمنان اسلام به پيامبر(ص ) بازگو شده اسـت , در ايـنـجـا نـيـز بـه پاسخ آنها پرداخته , نخست به پيشنهادمعجزات دلخواه آنان به عنوان بـهـانـه گيرى اشاره كرده , مى گويد: ((تمام شهرها وآباديهايى كه پيش از اينها هلاكشان كرديم (تـقـاضـاى ايـن گـونه معجزات را كردند, ولى هنگامى كه پيشنهادشان عملى شد) هرگز ايمان نياوردند, آيا اينها ايمان مى آورند))؟! (ما آمنت قبلهم من قرية اهلكناهاافهم يؤمنون ).
در ضـمـن به آنها اخطار مى كند كه اگر به تقاضاى شما در زمينه معجزات اقتراحى پاسخ گفته شود و ايمان نياوريد, نابودى شما حتمى است !.
(آيه )ـ اين آيه به پاسخ نخستين ايراد آنها در زمينه بشر بودن پيامبر(ص )پرداخته , مى گويد: ((ما پـيـش از تو, جز مردانى كه به آنان وحى مى كرديم ,نفرستاديم )) همه انسان بودند و از جنس بشر (وما ارسلنا قبلك الا رجالا نوحى اليهم ).
اين يك واقعيت تاريخى است كه همگان از آن آگاهند ((اگر شما نمى دانيد ازآگاهان بپرسيد)) (فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون ).
(آيـه )ـ اين آيه توضيح بيشترى در مورد بشر بودن پيامبران مى دهد,مى گويد: ((و ما پيامبران را پيكرهايى كه غذا نخورند قرار نداديم و آنها هرگز عمرجاويدان نداشتند)) (وما جعلناهم جسدا لا ياكلون الطعام وما كانوا خالدين ).
رهـبـر انـسانها بايد از جنس خودشان باشد, با همان غرايز, عواطف ,احساسها, نيازها, و علاقه ها, تا دردهاى آنها را لمس كند, و بهترين طريق درمان را باالهام گرفتن از تعليماتش انتخاب نمايد, تا الگو و اسوه اى براى همه انسانها باشد وحجت را بر همه تمام كند.
(آيـه )ـ سـپـس بـه عـنـوان تهديد و هشدارى به منكران سرسخت و لجوج چنين مى گويد: ما به پـيامبرانمان وعده داده بوديم كه آنها را از چنگال دشمنان رهائى بخشيم و نقشه هاى آنها را نقش بـر آب كـنـيم , آرى ((ما سرانجام به اين وعده خود وفا كرديم و صدق آن را آشكار ساختيم , آنها و تـمـام كـسانى را كه مى خواستيم نجات داديم و مسرفان را هلاك نموديم )) ! (ثم صدقناهم الوعد فانجيناهم ومن نشا واهلكنا المسرفين ).
آرى ! همان گونه كه سنت ما انتخاب كردن رهبران بشر از ميان افراد بشر بود,اين هم سنت ما بود كه در برابر توطئه هاى مخالفان از آنها حمايت كنيم و اگراندرزهاى پى درپى در آنها مؤثر نيفتاد, صفحه زمين را از لوث وجودشان پاك سازيم .
(آيـه )ـ ايـن آيـه در يـك جـمـلـه كـوتاه و پرمعنى , به اكثر ايرادهاى مشركان مجددا پاسخ داده , مى گويد: ((ما بر شما كتابى نازل كرديم كه وسيله بيدارى شما درآن است آيا تعقل نمى كنيد)) ؟! (لقد انزلنا اليكم كتابا فيه ذكركم افلا تعقلون ).
هر كس آيات اين كتاب را كه مايه تذكر و بيدارى دل و حركت انديشه و پاكى جامعه هاست بررسى كـنـد به خوبى مى داند يك معجزه روشن و جاويدان است , باوجود اين معجزه آشكار كه از جهات مـختلف آثار اعجاز در آن نمايان است ـازجهت جاذبه فوق العاده , از جهت محتوا, احكام و قوانين , عقايد و معارف و ـ آيا بازدر انتظار ظهور معجزه ديگرى هستيد؟.
الـبـتـه بـيداركننده بودن قرآن جنبه اجبارى و الزامى ندارد, بلكه مشروط است به اين كه انسان خودش بخواهد و دريچه هاى قلبش را به روى آن بگشايد.